آن جایی که حسینِ علی در زندگی ما جریان دارد

اینترنشنال نیوز/قزوین بالاترین درس عاشورا قامت خم نکردن در برابر ظلم و ناحقی است، آموزه‌ای که باید در زندگیمان جریان داشته باشد و پیروی از این مکتب موجب سربلندی ما باشد.

فرزندان ما دو امر را در ماه‌های اول ولادتشان می‌آموزند، کف زدن به‌وقت خوشحالی و بر سینه زدن در عزای سیدالشهدا (ع) و این حسینی بودن را شاید باید اولین آموزه مذهب ما شیعه زاده‌ها دانست. فرزندان ما این غم شریف را از زمان طفولیت می‌آموزند و شاید تقدیر و برکات زندگی ما را به سمت حب اهل‌بیت (ع) و در صدر آن حسین (ع) سوق می‌دهد.

همه آزادگان جهان پیروان حسین‌اند

این روزهای محرمی با وضعیت غم‌انگیز نوار غزه هم‌زمان‌ شده است، داستان اتفاقات غزه داستانی پر از اشک چشم اما سرشار از درس حریت و آزادگی است، آن گروه قلیلی که در محاصره اشرار کودک‌کش مانده‌اند با تمام سختی‌هایی که متحمل می‌شوند، با همه خون‌هایی که به‌پای این راه می‌دهند، با همه آوارگی‌ها و تشنگی‌ها و گرسنگی‌ها لحظه‌ای از حقانیت خود پا پس نمی‌کشند، آن‌ها در محیط خود درس آزادگی را برای جهان مشق کرده‌اند و این درس سیدالشهدا (ع) است، او که ابالاحرار است. او به انسان در طول تاریخ آموخته است که باید بر حق و آموزه‌های دین خدا تأکید کرد حتی اگر خون‌ها در این راه جاری شود.

توجه کنیم که غزه، فلسطین و مسائل حول این محور امروز مرز روشن حق و باطل است، همان‌طور که شهید سید مرتضی آوینی گفته‌ است: «قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده‌اند: کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا… این سخنی است که پشت شیطان را می‌لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می‌سازد. …و تو، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده‌ای و اکنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت، پای به سیاره زمین نهاده‌ای، نومید مشو، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می‌کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده‌ات بگشایی و از خود و دلبستگی‌هایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله سال شصت‌ویکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی… یاران! شتاب کنید، قافله در راه است.» و قطعاً عاشورای امروز ما در غزه و در رفح در جریان است.

حسینِ‌ علی، زنده کننده دین خدا است

یکی از برکات ماه محرم و عزای سیدالشهدا (ع) این است که ریشه‌های اخلاقی و مذهبی را در انسان مجدداً آبیاری می‌کند، ما مسلمان‌های معمولی هستیم، دائم نیاز است به ما گوشزد شود و با تلنگری به اصل خود رجوع کنیم و این ایام عزای بر اباعبدالله (ع) برای ما کارکرد ثانویه‌ای دارد که این یادآوری را باید نیکویی دوچندان آن دانست.

البته اصل مهمتری وجود دارد، شعور حسینی بیش از شور حسینی توصیه‌ شده و ما باید نشان دهیم این عزاداری موجب رشد ما شده است، اگر حضرت اباعبدالله جان خود و یارانش را باکیفیتی که همه می‌دانیم در راه خدا فدا کرده است، این فداکاری تحکیم ریشه‌های دین خدا را به همراه دارد. او نماز را به پا داشته و زکات را و امربه‌معروف را و همه شعائر دین را، مهم‌تر اینکه او به ما آموخته باید در برابر ظالم ایستاد، اگر این درس‌ها و این آموزه‌ها در ما زنده نمی‌شود و یا زنگار از رخش زدوده نمی‌شود یک‌بار دیگر باید به مسیری که طی کرده‌ایم بیندیشیم و اشتباهات خود را بازبینی کنیم همان‌طور که شهید مرتضی مطهری می‌گوید:

«حسین بن علی (ع) مکتب عملی اسلام را تأسیس کرد. او نمونه عملی قیام‌های اسلامی است. خواستند مکتب حسین زنده بماند و سالی یک‌بار حسین با آن نداهای شیرین و عالی و حماسه‌انگیزش ظهور کند و فریاد کند: «أَ لاَ تَرَوْنَ أَنَّ اَلْحَقَّ لاَ یُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ اَلْبَاطِلَ لاَ یُتَنَاهَی عَنْهُ لِیَرْغَبَ اَلْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اَللَّهِ مُحِقّاً» خواستند «اَلْمَوْتُ اَوْلی مِنْ رُکُوبِ الْعارِ»، مرگ از زندگی ننگین بهتر است برای همیشه زنده بماند. خواستند « لا أری المَوتَ إلاّ سَعادَةً، و لا الحَیاةَ معَ الظالِمینَ إلاّ بَرَما»، برای همیشه زنده بماند… نگذارید حادثه عاشورا فراموش شود. حیات شما، زندگی و انسانیت و شرف شما به این حادثه بستگی دارد. به این وسیله می‌توانید اسلام را زنده نگه دارید. پس ترغیب کردند که مجلس عزای حسینی را زنده نگه دارید و درست است عزاداری حسین‌بن‌علی واقعاً فلسفه صحیح و بسیار عالی دارد. اما متأسفانه عده‌ای این را نشناختند.»

این خانه عزادار حسین (ع) است

ما مسلمانیم و گزاره بعدی این است که ما شیعه‌ایم. لابد بارها دیده‌اید که بعد از سفر اربعین، آن‌ها که توفیق داشته‌اند در این ایام به عراق سفر کنند چگونه توصیفاتی در خصوص دلدادگی مردم این خاک به سیدالشهدا (ع) دارند، خوان کرم یک‌طرف این ماجراست، گذشت و مهمانداری یک‌طرف دیگر است و اما چیزی که نظر من را جلب می‌کند نشان دادن عزاداری در این ملت است، همه سیاه‌ پوشیده‌اند، همه‌ جا سیاه‌پوش است و به یاد دارم از مرز مهران تا حوالی شهر بغداد که مسیر نسبتاً طولانی‌ و بیابانی است و شاید هرچند ده کیلومتر یک‌بار خانه‌ای ببینی، آنچه به چشم می‌آید پرچم سیاه عزای سیدالشهدا (ع) است.

می‌خواهم بگویم در دل بیابان هم پرچم هست، در حرم‌های شریف هم بیرق عزا برپا است، در دست آن زنی هم که پنج فرزندش را با خود به پیاده‌روی آورده هم پرچم هست؛ بر ما هم لازم است که در تمامی شئون زندگی خود این عزادار بودن را نشان دهیم، این فقط یک درخواست از شهرداری‌ها برای سیاه‌پوش کردن شهر نیست، بلکه باید تک‌تک ما به‌نوعی این عزادار بودن را نشان دهیم، با پرچم سیاه درب خانه‌هایمان، با هر آنچه که نشان دهد «عزای اشرف اولاد آدم است».

به گزارش اینترنشنال نیوز، گریستن بر سیدالشهدا (ع) و داشتن این غم شریف آبروی ماست، از آن نعمت‌هایی است که خداوند به ما عطا کرده، برگ زرین گذشته ما و نشان‌دهنده آینده سبز شیعه است. همه ما شنیده‌ایم که گریستن بر اباعبدالله می‌تواند تضمین‌کننده گشودن درهای بهشت به روی ما باشد، اما و اگری در آن نیست اما همیشه فکر کرده‌ام اگر دانش خود را و فهم خود را از مسیری که سیدالشهدا (ع) جان خود، فرزندان و یارانش را در آن فدا کرده افزایش ندهیم، بیشتر در این‌باره نخوانیم و سخن نشنویم و نمونه‌های عملی پیروی از آن امام همام را در زندگی جاری نکنیم به نهضت عاشورا مدیون مانده‌ایم.

انتهای پیام