عقد جایز اذنی و غیر اذنی چیست؟ مقایسه و تفاوت های کلیدی

وکیل

عقد جایز اذنی و غیر اذنی چیست؟

در نظام حقوقی ایران، تقسیم بندی عقود به انواع مختلف، زیربنای درک صحیح روابط حقوقی و تعیین آثار آن هاست. یکی از مهمترین این تقسیم بندی ها، تفکیک عقود به لازم و جایز است که خود عقود جایز به دو دسته عقود جایز اذنی و عقود جایز غیر اذنی تقسیم می شوند. این دو دسته، علیرغم اشتراک در قابلیت فسخ، دارای مبانی حقوقی، خصوصیات و آثار متمایزی هستند که شناخت دقیق آن ها برای هر متخصص حقوقی و حتی افراد عادی که با این گونه عقود سروکار دارند، ضروری است.

تفاوت های بنیادین این دو نوع عقد، در مبنای جواز، نحوه بقا و زوال، و آثار حقوقی مترتب بر آن ها نهفته است. در عقود جایز اذنی، «اذن» و رضایت ارادی طرفین، رکن اصلی بقا و دوام عقد محسوب می شود؛ در حالی که در عقود جایز غیر اذنی، جواز عقد بر حکم قانونگذار یا ماهیت خاص آن استوار است و اذن نقش حیاتی در دوام آن ندارد. در ادامه این مقاله، با رویکردی تحلیلی و مستند به مواد قانونی، به تعریف دقیق هر یک از این مفاهیم، تبیین خصوصیات و آثار حقوقی آن ها، و سپس مقایسه ای جامع بینشان خواهیم پرداخت تا ابهامات موجود در این زمینه برطرف شود و درکی عمیق و کاربردی از این تقسیم بندی مهم حاصل گردد.

مفهوم بنیادین عقد و عقد جایز

برای ورود به بحث عقد جایز اذنی و غیر اذنی، ابتدا لازم است تعریفی روشن از عقد و سپس عقد جایز ارائه دهیم. در حقوق مدنی، عقد به توافق دو یا چند اراده با قصد ایجاد یک اثر حقوقی مشخص اطلاق می شود. این اثر می تواند ایجاد تعهد، انتقال مالکیت، یا هر نتیجه حقوقی دیگری باشد. ماده 183 قانون مدنی در این خصوص بیان می دارد: عقد عبارت است از اینکه یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آنها باشد.

تقسیم بندی عقود: لازم و جایز

عقود در یک تقسیم بندی کلی و اساسی، به دو دسته لازم و جایز تقسیم می شوند. عقود لازم به قراردادهایی گفته می شود که هیچ یک از طرفین، حق بر هم زدن آن را ندارند، مگر در مواردی که قانون صراحتاً اجازه فسخ یا اقاله را داده باشد. پایداری و ثبات، ویژگی اصلی عقود لازم است. این اصل در ماده 184 قانون مدنی با عبارت عقود و معاملات به اقسام ذیل منقسم می شوند: لازم، جایز، خیاری، منجز و معلق. و سپس در ماده 185 با عقد لازم آن است که هیچ یک از طرفین معامله حق فسخ آن را نداشته باشد مگر در موارد معینه. تصریح شده است.

در مقابل، عقد جایز عقدی است که هر یک از طرفین می توانند هر وقت بخواهند آن را فسخ کنند و به آن پایان دهند. این تعریف صراحتاً در ماده 186 قانون مدنی آمده است: عقد جایز آن است که هر یک از طرفین بتواند هر وقت بخواهد آن را فسخ کند. این قابلیت فسخ ارادی، مهمترین ویژگی عقود جایز است که آن ها را از عقود لازم متمایز می کند. علاوه بر فسخ ارادی، عقود جایز دارای خصوصیات دیگری نیز هستند که از جمله مهمترین آن ها، انفساخ قهری به واسطه موت، جنون و سفه یکی از طرفین است، که این امر ناشی از وابستگی دوام این عقود به بقای اراده و قصد انشا است.

عقود اذنی چیست؟ (پایه و اساس درک عقد جایز اذنی)

پیش از ورود به تعریف عقد جایز اذنی، درک مفهوم اذن و عقود اذنی ضروری است. اذن در لغت به معنای اجازه و رخصت دادن است. در اصطلاح حقوقی، اذن به رضایت و اجازه یک شخص (اذن دهنده) به دیگری (ماذون) برای انجام عملی حقوقی، تصرف در مال، یا بهره برداری از حقی که اذن دهنده مالک آن است، اطلاق می شود. اذن می تواند به صورت صریح (شفاهی یا کتبی) یا ضمنی باشد.

عقود اذنی به آن دسته از عقود گفته می شود که اذن و رضایت ارادی طرفین، رکن اصلی و مبنای دوام و بقای آن ها را تشکیل می دهد. در این عقود، هدف اصلی از توافق، ایجاد یا انتقال تعهدی لازم الاجرا نیست، بلکه صرفاً ایجاد اباحه تصرف یا اختیار برای طرف دیگر است. به عبارت دیگر، ماهیت این عقود بر پایه تسامح و بخشش بنا شده و غالباً هدف سوداگری و کسب منفعت مادی از آن ها مدنظر نیست.

تفاوت ماهیتی اذن در عقود اذنی با اذن در عقود عهدی (مثل اذن پدر در ازدواج فرزند) در این است که در عقود عهدی، اذن معمولاً جنبه فرعی و مقدماتی دارد و صرفاً اجازه انجام عمل حقوقی را می دهد، اما ماهیت خود عقد را تعریف نمی کند. در حالی که در عقود اذنی، اذن ماهیت اصلی عقد را تشکیل داده و دوام عقد مستقیماً به دوام اذن وابسته است. به همین دلیل، ویژگی بارز عقود اذنی، وابستگی دائمی آن ها به اراده طرفین و قابلیت رجوع از اذن در هر زمان است.

عقد جایز اذنی چیست؟ (تعریف، خصوصیات و مصادیق)

پس از درک مفهوم اذن و عقود اذنی، می توان به تعریف عقد جایز اذنی پرداخت. عقد جایز اذنی، عقودی هستند که ماهیت و بقای آن ها بر اذن و رضایت یکی یا هر دو طرف استوار است و با رجوع از اذن (ارادی) یا زوال اراده (قهری) منفسخ می شوند. در این نوع عقود، اذن صرفاً یک عامل اولیه برای انعقاد نیست، بلکه یک عامل حیاتی برای دوام و بقای عقد است. هر زمان که اذن دهنده از اذن خود رجوع کند یا اراده او به هر دلیل زایل شود، عقد نیز به پایان می رسد.

خصوصیات و آثار حقوقی عقود جایز اذنی

  1. مبنای جواز اذن است: جواز این عقود مستقیماً از اذن و اراده طرفین نشأت می گیرد. این بدان معناست که تا زمانی که اراده طرفین بر بقای اذن باشد، عقد معتبر است و با زوال اذن، عقد نیز منتفی می شود.
  2. قابلیت رجوع از اذن: هر یک از طرفین، به خصوص اذن دهنده، می تواند هر زمان که بخواهد از اذن خود رجوع کرده و عقد را فسخ کند. این ویژگی، اصلی ترین دلیل جایز بودن این عقود است.
  3. انفساخ قهری به موت، جنون، سفه: یکی از مهمترین خصوصیات عقود جایز اذنی، انفساخ (برهم خوردن قهری) آن ها به واسطه فوت، جنون یا سفه یکی از طرفین است. ماده 678 قانون مدنی در مورد وکالت و ماده 311 در مورد کلیت عقود جایز به این موضوع اشاره دارد. علت اصلی این انفساخ، زوال اراده طرفین و در نتیجه، زوال اذن است که رکن اصلی بقای عقد بوده است.
  4. عدم قابلیت توارث اذن: از آنجا که اذن یک امر شخصی و وابسته به اراده اذن دهنده است، با فوت او، اذن زایل می شود و به ورثه او منتقل نمی گردد.
  5. مبنای مسامحه و احسان: این عقود غالباً بر پایه سوداگری و کسب منفعت اصلی بنا نشده اند، بلکه مبنای آن ها غالباً احسان، کمک یا تسهیل امور برای طرف دیگر است (مانند امانت داری یا استفاده رایگان از مال).

مصادیق برجسته عقود جایز اذنی در حقوق ایران

در نظام حقوقی ایران، مصادیق متعددی از عقود جایز اذنی وجود دارد که هر یک ویژگی های خاص خود را دارند. در ادامه به برخی از مهمترین آن ها با استناد به مواد قانونی مرتبط می پردازیم:

1. عقد وکالت

عقد وکالت یکی از بارزترین نمونه های عقد جایز اذنی است. به موجب ماده 656 قانون مدنی: وکالت عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین، طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود می نماید. در عقد وکالت، موکل به وکیل اذن می دهد تا از جانب او عملی را انجام دهد. این اذن، رکن اصلی دوام وکالت است و هر زمان موکل از اذن خود رجوع کند، وکالت نیز پایان می یابد. همچنین، فوت یا جنون هر یک از موکل یا وکیل، موجب انفساخ عقد وکالت می شود، چرا که اراده و اذن که مبنای عقد است، زایل شده است.

«عقد وکالت، نمونه ای روشن از عقود جایز اذنی است که بقای آن مستقیماً به اراده و اذن طرفین وابسته بوده و با زوال اراده، چه به صورت ارادی و چه قهری، منفسخ می گردد.»

2. عقد عاریه

ماده 635 قانون مدنی بیان می کند: عاریه عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین، مال خود را به طور رایگان در اختیار طرف دیگر قرار می دهد تا از منافع آن استفاده کند. در عقد عاریه، معیر (عاریه دهنده) به مستعیر (عاریه گیرنده) اذن می دهد که به طور مجانی از مال او انتفاع ببرد. این اذن، مبنای اصلی عقد عاریه است و معیر هر زمان می تواند از اذن خود رجوع کرده و مال عاریه را پس بگیرد. با فوت یا جنون معیر، اذن او زایل شده و عقد عاریه نیز منفسخ می شود.

3. عقد ودیعه

طبق ماده 607 قانون مدنی: ودیعه عقدی است که به موجب آن یک نفر مال خود را به دیگری می سپارد، برای آن که آن را مجاناً نگاه دارد… در عقد ودیعه، مودع (سپرده گذار) به مستودع یا امین (سپرده پذیر) اذن می دهد که مال او را به صورت رایگان نگهداری کند. این اذن، اساس عقد ودیعه است و مودع هر زمان می تواند از اذن خود رجوع کرده و مال خود را از امین پس بگیرد. همچنین، با فوت یا جنون هر یک از طرفین، اذن از بین رفته و عقد ودیعه نیز منفسخ می شود.

4. عقد مضاربه

ماده 546 قانون مدنی عقد مضاربه را چنین تعریف می کند: مضاربه عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین سرمایه می دهد و دیگری با آن تجارت می کند و در سود حاصله شریک می باشند. در این عقد، مالک سرمایه (مضارب) به عامل اذن می دهد که با سرمایه او تجارت کند. این اذن، مبنای اصلی عقد مضاربه است و مالک هر زمان می تواند از اذن خود رجوع کرده و عقد را فسخ کند. فوت یا جنون هر یک از طرفین نیز موجب انفساخ عقد مضاربه می شود.

5. عقد شرکت

هرچند عقد شرکت ممکن است در مواردی جنبه لازم الاجرا نیز پیدا کند، اما در صورتی که مبنای آن صرفاً اذن شرکا برای اداره مال مشترک و تصرف در آن باشد، می تواند ماهیت اذنی داشته باشد. در ماده 578 قانون مدنی آمده است که شرکا هر وقت بخواهند می توانند از اذن خود رجوع کنند. اگر اذن هر یک از شرکا برای تصرف در مال مشترک زایل شود، عقد شرکت نیز در آن بخش منفسخ یا منحل می گردد.

عقد جایز غیر اذنی چیست؟ (تعریف، خصوصیات و مصادیق)

در کنار عقود جایز اذنی، دسته دیگری از عقود جایز وجود دارند که به آن ها عقود جایز غیر اذنی گفته می شود. این عقود نیز همانند سایر عقود جایز، قابلیت فسخ یا انفساخ دارند، اما مبنای جواز و ماهیت اصلی بقای آن ها بر اذن بنا نشده است. در واقع، در این عقود، اذن (در صورت وجود) نقش اساسی و دوام بخشی به عقد را ندارد، بلکه جواز آن ها از حکم قانونگذار یا ماهیت خاص و اثر حقوقی ای که ایجاد می کنند، ناشی می شود.

خصوصیات و آثار حقوقی عقود جایز غیر اذنی

  1. مبنای جواز حکم قانون است: جواز این عقود نه از اذن طرفین، بلکه از اراده و تشخیص قانونگذار یا ماهیت خاص حقوقی ای که ایجاد می کنند، ناشی می شود. قانونگذار به دلیل ملاحظات خاصی، این عقود را جایز و قابل فسخ دانسته است.
  2. قابلیت رجوع توسط یک طرف: طرف ذی حق می تواند از حق خود رجوع کند. این حق رجوع، ناشی از اذن نیست، بلکه حقی است که قانونگذار برای او مقرر کرده است. (مثلاً واهب در هبه، موصی در وصیت).
  3. انفساخ به موت، جنون، سفه: همانند عقود جایز اذنی، این عقود نیز با فوت، جنون یا سفه یکی از طرفین منفسخ می شوند. با این تفاوت که در اینجا علت اصلی انفساخ، زوال اذن نیست، بلکه حکم عام قانون در مورد جایز بودن عقد است که با زوال اهلیت یکی از طرفین، ادامه آن را ناممکن می سازد.
  4. نقش فرعی اذن: اگر در این عقود اذن نیز وجود داشته باشد، نقش اصلی در بقا و دوام عقد ندارد و زوال اذن، لزوماً منجر به انفساخ عقد نمی شود؛ بلکه حق رجوع و فسخ ممکن است دلایل دیگری داشته باشد.

مصادیق برجسته عقود جایز غیر اذنی در حقوق ایران

در حقوق ایران، چند نمونه بارز از عقود جایز غیر اذنی وجود دارد که هر یک با ویژگی های خاص خود شناخته می شوند:

1. وصیت تملیکی (قبل از فوت موصی)

وصیت تملیکی عقدی است که به موجب آن، شخصی (موصی) قسمتی از اموال یا منافع خود را برای بعد از فوت خود به دیگری (موصی له) تملیک می کند. طبق ماده 827 قانون مدنی: وصیت تملیکی عبارت است از این که کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجاناً تملیک کند. پیش از فوت موصی، این وصیت یک عقد جایز محسوب می شود و موصی می تواند هر زمان که بخواهد از وصیت خود رجوع کند یا آن را تغییر دهد. حق رجوع موصی، ناشی از اذن نیست، بلکه حقی است که قانونگذار به او داده است. بنابراین، وصیت تملیکی عقد جایز غیر اذنی است.

2. عقد هبه (در شرایط خاص)

عقد هبه عقدی است که به موجب آن یک نفر مالی را به طور رایگان به دیگری تملیک می کند (ماده 795 قانون مدنی). هبه، به طور کلی یک عقد جایز است، به خصوص قبل از قبض موهوبه (مال مورد هبه). همچنین، واهب (هبه کننده) تحت شرایطی خاص (مانند بقای عین موهوبه و عدم تصرف موهوب له) حق رجوع از هبه خود را دارد، مگر در موارد استثنایی مانند هبه به والدین، اولاد یا وقف. این حق رجوع، ماهیت اذن گونه ندارد، بلکه یک حق قانونی است که به واهب داده شده و آن را در دسته عقود جایز غیر اذنی قرار می دهد.

3. حبس مطلق

عقد حبس، عقدی است که به موجب آن حبس کننده، عین مال خود را از تصرفات مالکانه منع کرده و منافع آن را به دیگری واگذار می کند. اگر مدت یا مقصد حبس مشخص نباشد، به آن حبس مطلق گفته می شود. در حبس مطلق، حبس کننده می تواند هر زمان که بخواهد از حبس خود رجوع کند و به آن پایان دهد. این حق رجوع، ناشی از عدم تعیین مدت و اراده قانونگذار است و نه از اذن، لذا حبس مطلق نیز در دسته عقود جایز غیر اذنی قرار می گیرد.

4. عقد نامزدی

اگرچه عقد نامزدی در فقه و حقوق ایران بیشتر به عنوان یک قول و قرار اخلاقی شناخته می شود تا یک عقد حقوقی لازم الاجرا، اما به دلیل قابلیت فسخ و برهم زدن آن از سوی هر یک از طرفین، می توان آن را در چارچوب یک عقد جایز غیر اذنی تحلیل کرد. در نامزدی، هیچ یک از طرفین اذن به دیگری برای تصرف در حقوق خود نمی دهند، بلکه صرفاً تعهدی اخلاقی برای ازدواج در آینده می دهند که هر زمان می توانند از آن رجوع کنند.

تفاوت های کلیدی بین عقد جایز اذنی و عقد جایز غیر اذنی

با توجه به تعاریف و خصوصیات ارائه شده، می توانیم تفاوت های اساسی بین عقود جایز اذنی و عقود جایز غیر اذنی را به طور خلاصه و در قالب یک جدول مقایسه ای برجسته کنیم. این تمایز، اهمیت زیادی در تحلیل حقوقی و آثار عملی هر یک از این عقود دارد.

وجه تمایز عقد جایز اذنی عقد جایز غیر اذنی
مبنای جواز اذن و اراده طرفین حکم قانونگذار یا ماهیت خاص عقد
رکن اصلی بقا اذن و دوام اراده ماهیت حق یا انتقال (اذن نقش ثانویه دارد)
تاثیر زوال اذن منجر به انفساخ مستقیم عقد می شود اذن (در صورت وجود) تاثیر حیاتی در بقا ندارد
مثال ها وکالت، عاریه، ودیعه، مضاربه، شرکت وصیت تملیکی، هبه، حبس مطلق، نامزدی
ماهیت اصلی اباحه تصرف یا اختیار ایجاد حق یا انتقال مالی (غیر تعهدی)

تفاوت اساسی در این است که در عقود جایز اذنی، اذن ستون فقرات عقد را تشکیل می دهد و با زوال اذن، تمام بنای عقد فرو می ریزد. این زوال می تواند ارادی (رجوع از اذن) یا قهری (مانند فوت یا جنون که اراده را زایل می کند) باشد. اما در عقود جایز غیر اذنی، وجود اذن ممکن است جنبه ای فرعی داشته باشد یا اصلاً مطرح نباشد؛ بلکه این ماهیت خود عقد یا تصریح قانونگذار است که به آن ویژگی جایز بودن می بخشد. حق رجوع در این عقود نیز از ماهیت اذن دهنده بودن آن ناشی نمی شود، بلکه از یک حق قانونی مستقل است.

اهمیت شناخت این تمایز در عمل حقوقی

شناخت دقیق تمایز بین عقد جایز اذنی و غیر اذنی، صرفاً یک بحث نظری و آکادمیک نیست، بلکه در عمل حقوقی، آثار و تبعات بسیار مهمی دارد. این تمایز، بر نحوه تنظیم قراردادها، چگونگی پایان یافتن آن ها، و مسئولیت های طرفین در موارد مختلف تأثیرگذار است.

تاثیر بر چگونگی فسخ یا انفساخ عقد

در عقود جایز اذنی، فسخ عقد به راحتی و با رجوع از اذن امکان پذیر است. همچنین، فوت، جنون یا سفه یکی از طرفین، به طور خودکار و قهری موجب انفساخ عقد می شود. این سرعت و سهولت در پایان یافتن عقد، به دلیل وابستگی آن به اراده زنده و پویای طرفین است. اما در عقود جایز غیر اذنی، هرچند عقد جایز است، اما حق فسخ یا رجوع ممکن است دارای شرایط و محدودیت های خاصی باشد که توسط قانونگذار تعیین شده است (مثلاً در هبه).

تبعات حقوقی فوت یا حجر طرفین

مهمترین تفاوت عملی در این بخش نمود پیدا می کند. در عقود جایز اذنی، با فوت یا حجر (جنون یا سفه) اذن دهنده، اذن او زایل شده و در نتیجه عقد منفسخ می گردد. این انفساخ قهری است و نیازی به اقدام حقوقی خاصی ندارد. به همین دلیل، اذن در عقود اذنی به ورثه منتقل نمی شود و با فوت متوفی، دیگر اعتباری ندارد. این امر می تواند بر حقوق اشخاص ثالث که بر پایه آن اذن اقدام کرده اند، تأثیر بگذارد.

در مقابل، در عقود جایز غیر اذنی، اگرچه فوت یا حجر می تواند موجب انفساخ عقد شود (زیرا عقد کلاً جایز است)، اما مبنای این انفساخ زوال اذن نیست، بلکه زوال اهلیت طرفین برای ادامه رابطه حقوقی است. این تمایز، هرچند ممکن است در نتیجه نهایی (انفساخ) یکسان به نظر برسد، اما در تحلیل ماهیت و مبنای حقوقی آن حائز اهمیت است.

مسئولیت های طرفین در هر یک از انواع عقد

نوع عقد (اذنی یا غیر اذنی) می تواند بر مسئولیت های طرفین تأثیرگذار باشد. به عنوان مثال، در عقود اذنی (مانند ودیعه یا عاریه) که بر پایه مسامحه و احسان بنا شده اند، مسئولیت طرفین ممکن است سبک تر از عقود معوض یا حتی جایز غیر اذنی باشد. البته این یک قاعده کلی نیست و هر عقد باید بر اساس مواد قانونی خاص خود تحلیل شود، اما توجه به این جنبه از اهمیت بالایی برخوردار است.

اهمیت در تنظیم دقیق قراردادها و جلوگیری از اختلافات

آگاهی از این تمایزات، برای تنظیم دقیق قراردادها و پیش بینی تبعات احتمالی آینده ضروری است. یک وکیل یا مشاور حقوقی با شناخت عمیق از این مفاهیم، می تواند موکل خود را در انتخاب نوع عقد مناسب و درج شروط صحیح راهنمایی کند تا از بروز اختلافات حقوقی در آینده جلوگیری شود. مثلاً، در یک قرارداد وکالت، آگاهی از جایز بودن آن و امکان فسخ توسط موکل در هر زمان، می تواند در تعیین حق الوکاله یا پیش بینی سازوکارهای جبرانی مؤثر باشد.


نتیجه گیری

در نظام حقوقی پیچیده و پویای ایران، شناخت صحیح و دقیق مفاهیم بنیادین حقوقی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. عقد جایز اذنی و غیر اذنی، دو دسته مهم از عقود جایز هستند که علیرغم اشتراک در جایز بودن، دارای تفاوت های ماهوی و آثار حقوقی متمایزی هستند.

عقود جایز اذنی، آن هایی هستند که مبنای جواز و بقای آن ها، اذن و اراده زنده طرفین است. این عقود با رجوع از اذن یا زوال اراده (مانند فوت، جنون یا سفه) به صورت قهری منفسخ می شوند. وکالت، عاریه، ودیعه، مضاربه و شرکت (در جنبه اذنی) از جمله مصادیق بارز این دسته محسوب می شوند.

در مقابل، عقود جایز غیر اذنی، عقودی هستند که جواز آن ها از حکم قانونگذار یا ماهیت خاص حقوقی آن ها ناشی می شود، و اذن نقش محوری در بقا و دوام آن ها ندارد. وصیت تملیکی، هبه (در شرایط خاص) و حبس مطلق از جمله مصادیق برجسته این دسته هستند که حق رجوع از آن ها بر مبنای حکم قانون است، نه صرف اذن.

این تمایز، نه تنها در تحلیل های نظری و آکادمیک، بلکه در عمل حقوقی، تنظیم قراردادها، و حل و فصل اختلافات، پیامدهای مهمی دارد. درک تفاوت در مبنای جواز، نحوه انفساخ و مسئولیت های مترتب بر هر دسته، به متخصصین حقوقی و عموم مردم کمک می کند تا با آگاهی و اطمینان بیشتری در روابط حقوقی خود گام بردارند. لذا، همواره توصیه می شود برای هرگونه اقدام حقوقی مرتبط با این نوع عقود، از مشورت با متخصصین حقوقی بهره مند شوید تا از تصمیم گیری آگاهانه و جلوگیری از تبعات ناخواسته اطمینان حاصل کنید.