فرجام چهره نفوذی منافقین که عامل شهادت ۶۲ پاسدار شد

در گفت‌وگوی آنا با سردار رضا میرزایی مطرح شد؛

سردار رضا میرزایی می‌گوید: وقتی که شهیدان رجایی و باهنر ترور شدند، حاجی لو بسیار ناراحت و گریان بود. اما خود او عملیات بعدی را که به احترام شهادت این دو بزرگوار، نام آن را عملیات «رجایی و باهنر» گذاشتیم، لو داد!

به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، «وحید حاجی‌لو» نفوذی سازمان منافقین در سپاه همدان بود. به جهت مسئولیتی که در معاونت فرهنگی سپاه این شهر داشت، اکثر پاسدار‌های همدانی او را می‌شناختند. یکی از این پاسدار‌ها که هنوز حاجی لو را به یاد دارد، سردار رضا میرزایی است. 

شهریور ماه ۱۳۶۰

در شهریورماه ۱۳۶۰، سپاه همدان عملیاتی را طرح ریزی می‌کند که ابتدا قرار بود در روز هشتم  شهریور اجرا شود. اما وقتی خبر می‌رسد که محمد علی رجایی و محمد جواد باهنر، رئیس جمهور و نخست وزیر وقت در عملیات تروریستی منافقین به شهادت رسیده اند، زمان عملیات به تعویق می‌افتد.

سردار رضا میرزایی که آن زمان از اعضای کادر فرماندهی سپاه همدان بود، در این خصوص می‌گوید: «عملیات ما در سه محور طراحی شده بود. کار‌های مقدماتی انجام گرفته و همه چیز مهیای شروع عملیات بود که خبر رسید رجایی و باهنر به شهادت رسیده اند. شوکی که این خبر در آن مقطع زمانی ایجاد کرد، باعث شد زمان عملیات به تعویق بیفتد».

مسئول فرهنگی سپاه همدان

سردار میرزایی به یاد دارد که تاثیر روانی شهادت رجایی و باهنر در جبهه‌ها و مناطق عملیاتی احساس می‌شد. اما گویی مسئول فرهنگی سپاه همدان بسیار بیشتر از دیگران از این خبر دگرگون شده بود! میرزایی می‌گوید: «وحید حاجی لو مسئول فرهنگی سپاه همدان از شنیدن خبر شهادت رجایی و باهنر بسیار ناراحت بود. حداقل خودش اینطور وانمود می‌کرد. بسیار گریه و مویه می‌کرد و در بزرگداشت این دو عزیز، سنگ تمام گذاشت. ما همه ناراحت بودیم، اما گویی حاجی لو با این خبر دردناک طور دیگری بهم ریخته بود!».

عملیات رجایی و باهنر

وی در ادامه می‌افزاید: «پس از گذشت چند روز از شهادت رجایی و باهنر، قرار شد عملیات را انجام بدهیم و این بار به احترام این دو شهید، نام عملیات را به «رجایی و باهنر» تغییر دادیم. موعد بعدی عملیات یازدهم شهریور ماه بود. پیش از شروع عملیات، شناسایی‌ها انجام گرفت. جالب است که حاجی لو مسئولیت فرهنگی داشت، اما خودش داوطلبانه آمد تا در شناسایی در هر سه محور عملیات دخیل باشد. ما به او اعتماد داشتیم، چون از نفرات اصلی سپاه شهر بود و ظاهرا وجهه خوبی داشت. خودش می‌گفت دوست دارد در ثواب شناسایی محور‌ها دخیل باشد. آن زمان اگر به ما می‌گفتند حاجی لو، نفوذی است، هیچ کسی باور نمی‌کرد. خلاصه هر بار که بچه‌ها برای شناسایی محور‌ها می‌رفتند، او همراه شان می‌شد. نگو می‌خواهد در شناسایی تمام محور‌های عملیات دخیل باشد و اطلاعات کسب شده را به منافقین بدهد».

یک روز قبل از شروع عملیات، نیرو‌های عمل کننده در محور عملیاتی سرپل ذهاب حضور یافته و منتظر شروع عملیات بودند. وقتی که شب از راه می‌رسد، حاجی لو بهانه‌ای می‌آورد و منطقه را ترک می‌کند. میرزایی بیان می‌دارد: «شب قبل از شروع عملیات، وحید حاجی لو گفت که جزوه‌ها و برگه‌های ادعیه را در سپاه همدان جا گذاشته و باید برود آن‌ها را بیاورد. مسئول فرهنگی بود و توزیع برگه‌های ادعیه بین نیروها، جزو کار‌ها و وظایفش بود. رفت و در واقع می‌خواست به این بهانه، زمان دقیق شروع عملیات را به منافقین گزارش بدهد. »

۶۲ پاسدار شهید

این پیشکسوت دفاع مقدس در ادامه می‌گوید: «سه محور برای عملیات رجایی و باهنر تعیین شده بود. حبیب‌الله مظاهری فرمانده محور سمت راست بود. من هم فرماندهی نیرو‌های عمل‌کننده در این جناح را برعهده داشتم. فرمانده محور وسط که باید به سمت قله حرکت می‌کرد، علیرضا حاجی‌بابایی بود و فرمانده محور سمت چپ را هم شهید محمود شهبازی برعهده گرفت.»

عملیات راس ساعت مقرر شروع می‌شود. اما گویی دشمن از زمان شروع و همین طور محور‌های آن اطلاعات خوبی داشت. در نتیجه خیانتی که منافقین با عامل نفوذی خود یعنی وحید حاجی لو انجام داده بودند، ۶۲ نفر از نیرو‌های نخبه سپاه همدان به شهادت می‌رسند.

او می‌افزاید: «شرایط بسیار بدی بود. نمی‌دانستیم چرا باید عملیاتی که آن را به خوبی طرح ریزی کرده و محورهایش را شناسایی کرده بودیم، چنین سرنوشتی پیدا کند. احساس می‌شد که عملیات باید لو رفته باشد، اما چطور و چگونه کسی نمی‌دانست».

اعدام عامل نفوذی

میرزایی در ادامه اظهار می‌دارد: وحید حاجی لو خودش هم در عملیات رجایی و باهنر شرکت کرد و مجروح شد. چند روز گذشت و بچه‌ها برای عیادت، به خانه او می‌رفتند. در همین زمان و چند کیلومتر آن طرفتر، یک خانه تیمی منافقین در تهران کشف شد. نیرو‌های اطلاعات سپاه وقتی که وارد این خانه شدند، اسنادی از رابطه حاجی لو با منافقین به دست آوردند.

سریع به سپاه همدان اطلاع داده شد که یک نفوذی به نام وحید حاجی لو در بین ما است. ساعتی بعد بچه‌های اطلاعات به خانه حاجی لو رفتند. آن طور که من خبردار شدم و شنیدم، حاجی لو در ابتدا گمان کرده بود که این‌ها برای ملاقاتش رفته‌اند. وقتی به او می‌گوید حاضر شو باید تو را به تهران منتقل کنیم، فکر کرده بود دارند شوخی می‌کنند. اما دیگر شوخی در کار نبود. اسناد کشف شده به خوبی نشان می‌داد که این عنصر منافقین چه خیانت‌هایی کرده است. حاجی لو را به تهران فرستادند و مدتی بعد خبر رسید که محاکمه و اعدام شده است».

خروج از نسخه موبایل