معماری استادیوم اولدترافورد | بررسی جامع طراحی و تاریخچه

گردشگری

معماری استادیوم اولدترافورد

استادیوم اولدترافورد، خانه منچستریونایتد، تنها یک زمین فوتبال نیست؛ بلکه شاهکاری از معماری ورزشی است که طی بیش از یک قرن، با تلفیق سنت و نوآوری، به نمادی از پایداری و شکوه تبدیل شده است. این بنای عظیم، با طراحی های هوشمندانه و مهندسی پیشرفته، از ریشه های تاریخی تا چشم اندازهای آینده، نه تنها میزبان شور هواداران، بلکه تجلی گاه هنر ساخت وساز در مقیاس بزرگ است که از هر زاویه ای روایتی منحصربه فرد از تاریخ، پیشرفت و هویت را بازگو می کند.

معماری استادیوم اولدترافورد، با لقب «تئاتر رویاها»، فراتر از یک مکان صرفاً ورزشی است و در طول سالیان متمادی، خود را به عنوان یک دستاورد برجسته در حوزه معماری و مهندسی سازه معرفی کرده است. این استادیوم که خانه باشگاه فوتبال منچستریونایتد است، نه تنها به دلیل اهمیت ورزشی و تاریخی خود، بلکه به واسطه طراحی های نوآورانه و تحولات ساختاری پیوسته، همواره مورد توجه متخصصان و علاقه مندان قرار گرفته است. بررسی ابعاد معماری این سازه، از جزئیات فنی و مهندسی تا هویت بصری و نقش آن در توسعه شهری، بینش عمیقی نسبت به پیچیدگی ها و دستاوردهای طراحی استادیوم های مدرن ارائه می دهد. این مقاله قصد دارد تا با تحلیل دقیق جنبه های مختلف معماری اولدترافورد، از ریشه های تاریخی و طراحی های اولیه تا نوآوری های سازه ای و برنامه های توسعه آتی، تصویری جامع و تخصصی از این نماد ورزشی جهان را ترسیم کند.

تولد یک نماد: ریشه ها و طراحی اولیه (۱۹۰۹-۱۹۱۰)

ضرورت داشتن خانه ای جدید برای باشگاه منچستریونایتد، که در آن زمان هنوز به نام بانگ هیث شناخته می شد و در حال تغییر هویت بود، در اوایل قرن بیستم به شدت احساس می شد. پس از تغییر نام به منچستریونایتد در سال ۱۹۰۲ و کسب اولین عنوان قهرمانی لیگ در ۱۹۰۸، باشگاه نیاز به یک استادیوم مدرن و بزرگ تر داشت تا جاه طلبی های روزافزون خود را بازتاب دهد. جان هنری دیویس، رئیس وقت باشگاه، با دیدگاهی بلندپروازانه، تصمیم به ساخت یک استادیوم جدید گرفت که بتواند پذیرای جمعیت کثیری از هواداران باشد و استانداردهای روز را فراتر نهد. این تصمیم، نقطه آغازی برای معماری استادیوم اولدترافورد بود که بعدها به یکی از مشهورترین بناهای ورزشی جهان تبدیل شد.

معمار روشنگر: آرچیبالد لیچ

مسئولیت طراحی این پروژه جاه طلبانه به آرچیبالد لیچ، مهندس اسکاتلندی شهیر، سپرده شد. لیچ در اوایل قرن بیستم به عنوان معمار برجسته استادیوم سازی در بریتانیا شناخته می شد و دیدگاه او در طراحی بر کاربری، دید بهینه برای تماشاگران و ظرفیت بالا متمرکز بود. فلسفه طراحی لیچ، با تاکید بر سادگی، کارایی و ایجاد فضایی ایده آل برای تجربه تماشای فوتبال، باعث شد که بسیاری از استادیوم های نمادین بریتانیا در آن دوره توسط او طراحی شوند. از جمله پروژه های برجسته دیگر لیچ می توان به وایت هارت لین در لندن، همپدن پارک در گلاسگو، و آنفیلد در لیورپول اشاره کرد. اولدترافورد، در کارنامه لیچ، نمونه ای بارز از اوج گیری هنر معماری استادیومی او بود که با هزینه ۶۰ هزار پوند، رقمی سرسام آور در آن زمان، ساخته شد و اهمیت اقتصادی بالایی برای منطقه داشت.

طراحی اولیه و نوآوری ها

طراحی اولیه اولدترافورد، که حدود یک سال به طول انجامید، شامل یک استادیوم مستطیل شکل با چهار جایگاه مجزا بود که قابلیت پذیرش حدود ۸۰,۰۰۰ نفر را داشت. این ظرفیت، اولدترافورد را در زمان خود به یکی از بزرگترین استادیوم های بریتانیا تبدیل کرد. مصالح به کار رفته در ساختار اولیه، عمدتاً فولاد و بتن بود که در آن زمان به عنوان مواد پیشرفته و مقاوم شناخته می شدند. لیچ به دقت زوایای دید را محاسبه کرده بود تا اطمینان حاصل شود که هر تماشاگر، صرف نظر از جایگاهش، تجربه بصری مناسبی از بازی داشته باشد. این تاکید بر تجربه تماشاگران، یکی از نوآوری های مهم در طراحی استادیوم های ورزشی آن دوره محسوب می شد. ورزشگاه سرانجام در ۱۹ فوریه ۱۹۱۰ با بازی میان منچستریونایتد و لیورپول افتتاح شد که با نتیجه ۴ بر ۳ به سود لیورپول پایان یافت و از همان ابتدا، نمادی از شور و هیجان فوتبال شد.

بقا و تحول: از جنگ تا مدرنیزاسیون (۱۹۴۰-۱۹۹۰)

استادیوم اولدترافورد، در طول عمر بیش از یک قرن خود، دوران های پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است که هر کدام تاثیر عمیقی بر معماری استادیوم اولدترافورد و هویت آن گذاشته اند. از ویرانی های جنگ جهانی دوم تا نیاز به انطباق با استانداردهای ایمنی جدید، هر دوره چالش ها و فرصت های منحصربه فردی را برای این سازه نمادین به ارمغان آورده است.

چالش های دوران جنگ جهانی دوم

دوران جنگ جهانی دوم یکی از تاریک ترین فصول تاریخ اولدترافورد بود. در تاریخ ۱۱ مارس ۱۹۴۱، بمباران گسترده لوفت وافه آلمان به منچستر، به طور مستقیم به استادیوم اصابت کرد و خسارات عظیمی به بار آورد. جایگاه اصلی (South Stand) به طور کامل تخریب شد و بخش های دیگر استادیوم نیز به شدت آسیب دیدند. این واقعه، منچستریونایتد را مجبور کرد تا برای هشت سال، بازی های خانگی خود را در ورزشگاه ماین رود، خانه رقیب دیرینه خود، منچسترسیتی، برگزار کند. عملیات بازسازی پس از جنگ، با بودجه ای بالغ بر ۲۲,۲۵۰ پوند از کمیسیون غرامت خسارات جنگ، آغاز شد و تا سال ۱۹۴۹ به طول انجامید. این بازسازی نه تنها به حفظ هویت اولیه ورزشگاه کمک کرد، بلکه نشان دهنده اراده جامعه و باشگاه برای بازگرداندن تئاتر رویاها به شکوه پیشین خود بود. تأثیر وقفه های اجباری بر طراحی و ساخت وساز در این دوره، شامل تمرکز بر استحکام و بازگشت به عملکرد اولیه بود.

دوره های بازسازی و توسعه محدود (دهه های ۶۰ و ۷۰)

در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی، با افزایش محبوبیت فوتبال و نیاز به بهبود تجربه تماشاگران، اولدترافورد دستخوش تغییرات تدریجی شد. در این دوره ها، با افزودن تدریجی صندلی به جایگاه ها، ظرفیت استادیوم به طور موقت کاهش یافت و سپس با برنامه ریزی دقیق تر دوباره افزایش یافت. یکی از مهمترین تحولات در این دهه، نصب سیستم گرمایش زیر چمن بود که اولدترافورد را در سال ۱۹۶۴ به اولین استادیوم بریتانیایی با این قابلیت تبدیل کرد. این نوآوری، امکان برگزاری بازی ها در شرایط آب و هوایی نامساعد زمستانی را فراهم می آورد و کیفیت زمین بازی را تضمین می کرد. همچنین، در واکنش به افزایش خشونت در استادیوم ها، اولدترافورد در دهه ۷۰، اولین استادیوم انگلیسی بود که حصارهای امنیتی را برای جلوگیری از ورود تماشاگران به زمین نصب کرد که یک اقدام مهم در راستای اجرای استانداردهای ایمنی جدید محسوب می شد.

آغاز عصر مدرنیزاسیون (دهه ۸۰ و اوایل ۹۰)

دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، نقطه عطف دیگری در تاریخ معماری استادیوم اولدترافورد بود. فاجعه هیلزبورو در سال ۱۹۸۹ و گزارش تیلور که پس از آن منتشر شد، تمام استادیوم های فوتبال در بریتانیا را ملزم به تبدیل شدن به استادیوم های تمام صندلی دار کرد. این امر به کاهش قابل توجهی در ظرفیت استادیوم های بریتانیا منجر شد و اولدترافورد نیز از این قاعده مستثنی نبود. ظرفیت آن از حدود ۵۸,۰۰۰ نفر به ۴۴,۰۰۰ نفر کاهش یافت. با این حال، باشگاه منچستریونایتد، با درک اهمیت ظرفیت بالا برای هواداران خود، برنامه های جاه طلبانه ای را برای گسترش استادیوم آغاز کرد. این برنامه ها شامل توسعه جایگاه شمالی (North Stand) و افزودن ردیف های جدید صندلی بود. این دوران، آغازگر یک دوره جدید از افزایش ظرفیت تدریجی و اولین تغییرات مهم در جایگاه ها بود که به تدریج اولدترافورد را به استادیومی مدرن تر و با ظرفیت بالاتر تبدیل کرد.

کالبدشکافی معماری: تحلیل ساختاری جایگاه ها و عناصر طراحی

استادیوم اولدترافورد، با فرم مستطیل شکل کلاسیک خود، نه تنها یک میدان نبرد ورزشی است، بلکه یک اثر هنری معماری است که هر جایگاه آن داستانی از نوآوری، تاریخ و کاربری را روایت می کند. در این بخش به تحلیل جزئیات ساختاری و عناصر طراحی که معماری استادیوم اولدترافورد را به این درجه از شکوه رسانده اند، می پردازیم.

طراحی جامع و پلان بندی کلی

شکل مستطیل شکل اولدترافورد، که از طراحی های سنتی استادیوم های فوتبال بریتانیا الهام گرفته شده، ارتباطی تنگاتنگ با زمین بازی و تجربه دید تماشاگران دارد. این فرم، امکان نزدیکی بیشتر هواداران به میدان را فراهم کرده و جوی پویا و فراگیر را ایجاد می کند. مصالح اصلی به کار رفته در ساختار کنونی، ترکیبی از بتن مسلح برای پایداری و دوام، فولاد برای اسکلت بندی و سقف های عظیم، و شیشه برای نماهای مدرن تر در بخش های توسعه یافته است. استفاده هوشمندانه از این مصالح، به استادیوم اجازه داده است تا همزمان با حفظ اصالت تاریخی خود، ویژگی های یک بنای مدرن و کارآمد را نیز در خود جای دهد.

معماری استادیوم اولدترافورد نمونه ای برجسته از هم زیستی سنت و مدرنیته است؛ جایی که ساختارهای اولیه و مستحکم بتنی و فولادی، پس از یک قرن، با پیشرفت های مهندسی و نیازهای روزآمد همگام شده اند تا تجربه ای بی نظیر برای هواداران خلق کنند.

جایگاه سر الکس فرگوسن (شمالی): اوج مهندسی سازه

جایگاه شمالی، که اکنون به افتخار اسطوره مربیگری منچستریونایتد، «جایگاه سر الکس فرگوسن» نامگذاری شده، بارزترین نشانه نوآوری مهندسی در معماری استادیوم اولدترافورد است. این جایگاه، با سه طبقه و ارتفاعی عظیم، بزرگترین سقف کنسولی (بی ستون) در اروپا را در خود جای داده است. این سقف عظیم، بدون هیچ ستونی در مقابل دید تماشاگران، توسط کابل های فولادی غول پیکری که به سازه های پشتیبان در عقب جایگاه متصل هستند، نگه داشته می شود. این طراحی نه تنها دیدی بی مانع را برای هزاران تماشاگر فراهم می کند، بلکه یک دستاورد فنی خیره کننده در مهندسی سازه محسوب می شود. علاوه بر این، جایگاه شمالی به طور هوشمندانه ای فضاهای کاربردی متعددی از جمله موزه باشگاه منچستریونایتد، رستوران لوکس «رد کافه»، اتاق ویژه جام ها و دفاتر اداری را در ساختار اصلی خود ادغام کرده است که آن را به یک مرکز چندمنظوره تبدیل می کند.

جایگاه سر بابی چارلتون (جنوبی): قلب استادیوم

جایگاه جنوبی، که به افتخار یکی دیگر از اسطوره های باشگاه، «جایگاه سر بابی چارلتون» نام گرفته، اغلب به عنوان قلب تاریخی استادیوم شناخته می شود. این جایگاه دارای ویژگی های خاص طراحی است؛ از جمله شیب اندکی کمتر نسبت به سایر جایگاه ها که دیدی وسیع تر و راحت تر را فراهم می کند. این بخش، میزبان جایگاه های ویژه VIP، نیمکت مربیان و بازیکنان، اتاقک های پلیس و رستوران های لوکس است. مسیر ورودی بازیکنان به زمین، که یک تونل تاریخی است، از این جایگاه می گذرد و از نظر عاطفی و نمادین، اهمیت فراوانی دارد. راهروی قدیمی تر که از گوشه جنوب غربی می گذشت، هنوز حفظ شده و برای مناسبت های ویژه و تورهای بازدید از استادیوم باز می شود. موقعیت دوربین های تلویزیونی نیز در این جایگاه قرار دارد که دلیل دیده شدن کمتر آن در تصاویر تلویزیونی است.

جایگاه شرقی (The East Stand): جایگاه ساعت و هواداران میهمان

جایگاه شرقی، که در گذشته به دلیل وجود یک ساعت عظیم، به «جایگاه ساعت» معروف بود، امروزه میزبان نمایشگرهای مدرن الکترونیکی است که در گوشه های شمالی استادیوم قرار گرفته اند. این تغییر نشان دهنده تکامل تکنولوژیکی در طراحی استادیوم است. این جایگاه به طور سنتی برای هواداران تیم میهمان و همچنین افراد دارای معلولیت تخصیص یافته است. طراحی این بخش، با تاکید بر دسترسی آسان و امکانات رفاهی برای بازدیدکنندگان، نقش مهمی در ایجاد تجربه ای فراگیر برای همه تماشاگران دارد. فروشگاه بزرگ باشگاه نیز در این بخش قرار گرفته که از نظر تجاری و بصری، اهمیت زیادی دارد.

جایگاه غربی (The Stretford End): شور و هیجان از منظر طراحی

جایگاه غربی، معروف به «استرتفورد اِند»، نمادی از شور و هیجان هواداران منچستریونایتد است. این بخش به طور سنتی به هواداران پرشور و فعال باشگاه اختصاص داده شده است که با تشویق های بی امان خود، جوی بی نظیر را در استادیوم ایجاد می کنند. طراحی این جایگاه با هدف تقویت این جو فعال صورت گرفته و شامل فضاهایی است که تعامل و انرژی جمعی هواداران را به حداکثر می رساند. در سال های اخیر، بخش های جدیدی به این جایگاه اضافه شده و در آن «جایگاه خانوادگی» نیز معرفی شده است تا تجربه ای مناسب برای تمامی سنین فراهم آورد. این تطابق طراحی با روحیه هواداری، یکی از جنبه های کلیدی طراحی استادیوم اولدترافورد است.

نمادها و یادبودهای معماری

استادیوم اولدترافورد تنها یک سازه بتنی و فولادی نیست؛ بلکه موزه ای زنده از تاریخ، فرهنگ و خاطرات منچستریونایتد است. نمادها و یادبودهای معماری در اطراف و درون این استادیوم، هر کدام داستان هایی از قهرمانی ها، فداکاری ها و لحظات ماندگار را روایت می کنند و به هویت بصری استادیوم اولدترافورد عمق می بخشند.

مجسمه سه گانه یونایتد (The United Trinity)

در ورودی اصلی استادیوم، مجسمه باشکوه سه گانه یونایتد قرار گرفته است که سه اسطوره بی بدیل باشگاه، جورج بست، دنیس لاو و سر بابی چارلتون را به تصویر می کشد. این سه بازیکن نماد دوران طلایی منچستریونایتد در دهه ۱۹۶۰ بودند و تجسمی از استعداد، روحیه تیمی و شکوه باشگاه محسوب می شوند. جایگاه این مجسمه در بخش ورودی، نه تنها به عنوان یک نقطه عطف بصری، بلکه به عنوان یک یادآوری دائمی از میراث و تاریخ غنی باشگاه عمل می کند. تحلیل نمادین این مجسمه، ارتباط عمیق آن با هویت باشگاه و نقش آن در الهام بخشی به نسل های جدید هواداران و بازیکنان را نشان می دهد.

مجسمه سر مت بازبی و یادبود قربانیان مونیخ

مجسمه سر مت بازبی، مربی فقید و معمار تیم فاتح جام باشگاه های اروپا در سال ۱۹۶۸، نیز در محوطه بیرونی استادیوم قرار دارد. بازبی، شخصیتی کاریزماتیک و الهام بخش بود که پس از فاجعه مونیخ در سال ۱۹۵۸، باشگاه را از خاکستر ویرانی برپا کرد. در کنار این مجسمه، پلاک ها و یادبودهایی برای گرامیداشت قربانیان سانحه هوایی مونیخ قرار گرفته اند که در آن، هشت بازیکن از تیم بیزبی بیبز جان خود را از دست دادند. ادغام این یادبودها با معماری استادیوم، نه تنها به فضای آن عمق عاطفی می بخشد، بلکه داستان مقاومت، امید و پیروزی بر تراژدی را به بازدیدکنندگان یادآوری می کند. این یادبودها، بخش جدایی ناپذیری از تاریخچه معماری اولدترافورد هستند.

برج ساعت هابلت (Hublot Clock Tower)

در کنار نمادهای سنتی، برج ساعت مدرن هابلت، نمادی از تلفیق سنت و مدرنیته در معماری استادیوم اولدترافورد است. این برج ساعت، با طراحی معاصر خود، در کنار ساختارهای تاریخی استادیوم قرار گرفته و نشان دهنده پیشرفت های تکنولوژیکی و همکاری های تجاری در دنیای فوتبال مدرن است. این عنصر، به هویت بصری استادیوم جلوه ای تازه می بخشد و توازنی میان ریشه های عمیق تاریخی و رویکرد رو به آینده باشگاه ایجاد می کند.

رنگ قرمز: هویت بصری اولدترافورد

رنگ قرمز، که نماد باشگاه منچستریونایتد است، نقش محوری در هویت بصری استادیوم اولدترافورد ایفا می کند. صندلی های یکدست قرمز رنگ، پرچم ها و بنرهای هواداران، و حتی طراحی داخلی بخش های مختلف استادیوم، همگی با این رنگ غالب تزئین شده اند. این استفاده فراگیر از رنگ قرمز، نه تنها یکپارچگی بصری ایجاد می کند، بلکه حس تعلق و همبستگی را در میان هواداران تقویت می نماید. تاثیر رنگ بر معماری داخلی و خارجی، اولدترافورد را به یک دریای قرمز در روزهای مسابقه تبدیل می کند که به شدت بر جو و تجربه کلی بازدیدکنندگان تاثیر می گذارد.

افق های آینده: چشم انداز توسعه و معماری در قرن ۲۱

استادیوم اولدترافورد، با وجود جایگاه نمادین و تاریخی خود، یک سازه ثابت نیست؛ بلکه موجودی زنده و پویاست که همواره در حال تکامل و بازتعریف خود است. برنامه های بلندمدت برای افزایش ظرفیت و نوسازی، نشان دهنده دیدگاه رو به آینده ای است که به دنبال تقویت جایگاه این استادیوم به عنوان یک مرکز ورزشی و شهری در قرن ۲۱ است.

برنامه های بلندمدت برای ظرفیت ۹۰,۰۰۰ نفری

یکی از جاه طلبانه ترین پروژه ها برای آینده اولدترافورد، افزایش ظرفیت آن به ۹۰,۰۰۰ نفر است که آن را به یکی از بزرگترین استادیوم های اروپا تبدیل خواهد کرد. این هدف، چالش های مهندسی و شهرسازی قابل توجهی را به همراه دارد. افزایش ظرفیت به طور عمده نیازمند توسعه جایگاه جنوبی است که در پشت آن خط آهن اصلی منچستر-لیورپول قرار دارد. این مانع طبیعی، چالش های ساخت اولدترافورد را دوچندان می کند و نیازمند راهکارهای مهندسی خلاقانه و پیچیده است. همچنین، برای اجرای طرح های توسعه جامع تر، باشگاه ممکن است نیاز به خرید و تخریب حدود ۵۰ ساختمان در اطراف استادیوم داشته باشد که این امر خود نیازمند سرمایه گذاری های عظیم و فرآیندهای برنامه ریزی شهری پیچیده است. راهکارهای احتمالی شامل ساخت و ساز بر روی خطوط راه آهن یا طراحی های ابتکاری برای استفاده بهینه از فضای موجود است.

ورود فاستر + شرکا: طرح جامع و توسعه پایدار

در یک تحول مهم، شرکت معماری مشهور فاستر + شرکا (Foster + Partners)، که سابقه درخشانی در طراحی های مدرن و پایدار دارد، توسط باشگاه منچستریونایتد برای رهبری توسعه یک طرح جامع برای منطقه ورزشگاه اولدترافورد برگزیده شده است. نورمن فاستر، بنیانگذار این شرکت، خود از هواداران منچستریونایتد است و این همکاری، امیدبخش طراحی های بی نظیری است. هدف این پروژه، ایجاد یک مقصد فوتبالی درجه یک برای هواداران است که فراتر از صرفاً تماشای مسابقه، تجربه ای جامع و چندوجهی را ارائه دهد. این طرح همچنین با چشم اندازی گسترده تر برای یک توسعه چند منظوره ادغام می شود که به نفع جامعه محلی منچستر باشد.

چشم انداز این طرح جامع شامل ایجاد یک ورزشگاهی فوق مدرن است که از فناوری های هوشمند، اصول معماری پایدار اولدترافورد و تجربه های پیشرفته هواداران بهره می برد. این شرکت به دنبال طراحی فضاهایی است که تعامل با جامعه محلی را افزایش داده، فرصت های شغلی جدید ایجاد کرده و منطقه را به قطبی پر جنب و جوش برای بازدیدکنندگان از سراسر جهان تبدیل کند. این رویکرد، نه تنها بر جنبه های ورزشی، بلکه بر توسعه اجتماعی و اقتصادی منطقه نیز تاکید دارد.

همکاری با طرح Trafford Wharfside

طرح جامع فاستر + شرکا برای اولدترافورد، به طور هوشمندانه ای با طرح موجود Trafford Wharfside (یک منطقه توسعه شهری در نزدیکی استادیوم) هماهنگ خواهد شد. این همکاری به منظور اطمینان از هم افزایی بین پروژه های توسعه ای در منطقه و حمایت از اهداف اداره ترکیبی منچستر بزرگ برای رشد و بازسازی شهری صورت می گیرد. این طرح، با هدف ایجاد یک منطقه جذاب و پویا که ترکیبی از امکانات ورزشی، تجاری، تفریحی و مسکونی باشد، نقشه و پلان اولدترافورد را در مقیاس وسیع تری به یک طرح جامع توسعه شهری پیوند می زند. این دیدگاه جامع، نقش اولدترافورد را از یک استادیوم صرف به یک کاتالیزور برای توسعه منطقه ای ارتقا می دهد.

نتیجه گیری: میراثی زنده و در حال تکامل

معماری استادیوم اولدترافورد، با بیش از یک قرن تاریخ، نمونه ای بارز از پویایی و تکامل در طراحی و مهندسی ورزشی است. این سازه عظیم، از ریشه های متواضع خود در اوایل قرن بیستم، تا تبدیل شدن به یکی از پیشرفته ترین استادیوم های جهان، همواره توانسته است با چالش ها روبه رو شود و خود را با نیازهای متغیر فوتبال و جامعه تطبیق دهد. تلفیق موفق تاریخ غنی و سنت های ریشه دار با نوآوری های بی وقفه در مهندسی و طراحی، اولدترافورد را به یک شاهکار معماری تبدیل کرده است.

جایگاه سر الکس فرگوسن با سقف کنسولی عظیمش، جایگاه سر بابی چارلتون با اهمیت تاریخی اش، و سایر بخش های استادیوم، هر یک بخشی از این روایت معماری هستند که نمادهایی چون سه گانه یونایتد و یادبود قرب