
موقعیت جغرافیایی و اهمیت استراتژیک
موقعیت جغرافیایی و اهمیت استراتژیک به معنای ارزش منحصر به فرد یک منطقه یا کشور است که از ترکیب عوامل فیزیکی، انسانی، اقتصادی و نظامی ناشی می شود. این مفهوم نقش محوری در تعیین قدرت ملی، شکل دهی به روابط بین الملل و تضمین امنیت جهانی ایفا می کند. درک عمیق این ابعاد برای تحلیل گران ژئوپلیتیک و تصمیم گیرندگان عرصه بین الملل حیاتی است.
جغرافیا همواره بستر اصلی تحولات تاریخی و سیاسی بوده است. از دوران باستان تا عصر مدرن، قدرت ها و تمدن ها بر پایه بهره برداری هوشمندانه از مزایای جغرافیایی خود شکل گرفته اند و بقایشان نیز اغلب به همین عامل وابسته بوده است. در دنیای پیچیده امروز، مفهوم «موقعیت استراتژیک» فراتر از صرف نقشه های فیزیکی عمل می کند و ابعاد پویاتری به خود می گیرد. این مفهوم، نه تنها به ویژگی های مکانی یک سرزمین اشاره دارد، بلکه شامل توانایی یک کشور یا منطقه در تأثیرگذاری بر جریان های جهانی منابع، تجارت، فناوری و حتی ایدئولوژی ها می شود. تحلیل جامع این مفهوم، نه صرفاً توصیف یک پدیده، بلکه ارائه چارچوبی برای درک عمیق تر قدرت، نفوذ و پویایی های عرصه بین الملل است. در این مقاله به بررسی ابعاد مختلف این مفهوم و عوامل تعیین کننده آن خواهیم پرداخت و سپس با یک مطالعه موردی، آن را بسط خواهیم داد.
مفهوم موقعیت استراتژیک چیست؟
موقعیت استراتژیک به ناحیه ای جغرافیایی اطلاق می شود که به دلیل برخورداری از ویژگی های خاص، از اهمیت و ارزش بالایی برای بازیگران منطقه ای و بین المللی برخوردار است. این ویژگی ها فراتر از ابعاد صرفاً فیزیکی هستند و شامل پتانسیل های اقتصادی، نظامی، انسانی و سیاسی می شوند که در کنار هم، به یک منطقه قابلیت تأثیرگذاری گسترده ای می بخشند.
تفاوت اساسی بین موقعیت جغرافیایی و اهمیت استراتژیک در این است که جغرافیا به بستر ثابت و تغییرناپذیر طبیعت اشاره دارد؛ یعنی کوه ها، دریاها، رودخانه ها و خطوط ساحلی. اما استراتژیک بودن یک مفهوم پویا و متغیر است که از هم افزایی عوامل جغرافیایی با عناصر انسانی، اقتصادی، نظامی و سیاسی ناشی می شود. برای مثال، وجود منابع نفتی (عامل جغرافیایی) در منطقه ای که به آب های آزاد دسترسی دارد (عامل جغرافیایی دیگر)، به خودی خود اهمیت استراتژیک ایجاد نمی کند، بلکه این اهمیت زمانی متبلور می شود که فناوری استخراج، توانایی انتقال، تقاضای جهانی و همچنین قدرت نظامی برای حفاظت از این منابع وجود داشته باشد. بنابراین، یک مکان زمانی به یک نقطه استراتژیک تبدیل می شود که مجموعه ای از عوامل پویا، ارزش آن را برای اهداف سیاسی، اقتصادی یا نظامی بازیگران کلیدی افزایش دهند.
به عنوان مثال، در گذشته، مناطق کوهستانی به دلیل دفاع پذیری طبیعی از اهمیت استراتژیک بالایی برخوردار بودند. اما با توسعه فناوری های نظامی و هوایی، این اهمیت تغییر یافته است. یا تنگه های دریایی که زمانی صرفاً مسیرهای تجاری بودند، امروز به شریان های حیاتی انرژی و کانون های رقابت قدرت های بزرگ تبدیل شده اند. این پویایی نشان می دهد که اهمیت استراتژیک یک مفهوم ثابت نیست و همواره در حال تحول است.
اهمیت استراتژیک یک منطقه، تابعی پیچیده از ویژگی های جغرافیایی، منابع طبیعی، توانمندی های انسانی و اقتصادی، قدرت نظامی و ثبات سیاسی آن است که در تعامل با دینامیک های منطقه ای و بین المللی تعریف می شود.
عوامل کلیدی تعیین کننده اهمیت استراتژیک
شناخت عوامل تعیین کننده اهمیت استراتژیک برای تحلیل صحیح ژئوپلیتیک و روابط بین الملل ضروری است. این عوامل ابعاد مختلفی را در بر می گیرند که هر یک به نوبه خود می توانند به ارزش و نفوذ یک منطقه یا کشور بیفزایند.
1. منابع طبیعی
منابع طبیعی، به ویژه آن دسته که برای بقای تمدن مدرن و توسعه اقتصادی حیاتی هستند، نقش بنیادینی در تعیین اهمیت استراتژیک یک منطقه ایفا می کنند. دسترسی به این منابع یا قرار گرفتن در مسیر انتقال آن ها، می تواند یک کشور را به بازیگری قدرتمند در عرصه جهانی تبدیل کند.
منابع انرژی
نفت، گاز طبیعی و اورانیوم از جمله حیاتی ترین منابع انرژی هستند که وابستگی جهانی به آن ها، مناطق دارای این ذخایر را به کانون های ژئوپلیتیکی تبدیل کرده است. منطقه خلیج فارس به دلیل دارا بودن بخش عمده ای از ذخایر اثبات شده نفت و گاز جهان، همواره در کانون توجه قدرت های بزرگ بوده و تحولات آن مستقیماً بر بازارهای جهانی انرژی تأثیر می گذارد. دریای کاسپین نیز با منابع عظیم گاز و نفت خود، اهمیت ژئواستراتژیک رو به رشدی پیدا کرده و رقابت بر سر کنترل مسیرهای انتقال انرژی از آن، منطقه را به صحنه جدیدی از رقابت های ژئوپلیتیکی تبدیل کرده است.
منابع معدنی کمیاب
فلزات با ارزش صنعتی و عناصر کمیاب خاکی، که در صنایع پیشرفته مانند الکترونیک، فناوری های نوین و باتری سازی کاربرد دارند، اهمیت روزافزونی یافته اند. کبالت، لیتیوم و عناصر خاکی کمیاب، مواد اولیه بسیاری از فناوری های آینده از جمله خودروهای الکتریکی و گوشی های هوشمند هستند. جمهوری دموکراتیک کنگو، با داشتن ذخایر قابل توجه کبالت، نمونه ای بارز از کشوری است که به دلیل این منابع، اهمیت استراتژیک یافته است.
منابع آبی
دسترسی به آب شیرین، به ویژه در مناطق خشک و کم آب، یک مزیت استراتژیک قابل توجه محسوب می شود. رودخانه های فرامرزی مانند رود نیل، که حیات چندین کشور آفریقایی به آن وابسته است، منبع دائمی تنش و همکاری بین کشورهای حوزه آبریز آن محسوب می شوند. کنترل منابع آب و مدیریت آن ها می تواند ابزاری قدرتمند در دیپلماسی و حتی اهرم فشار در روابط بین الملل باشد.
2. موقعیت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی
موقعیت جغرافیایی یک کشور در نسبت با دیگر قدرت ها، مسیرهای تجاری و نقاط حساس جهان، ابعاد ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی آن را شکل می دهد و نقشی تعیین کننده در اهمیت استراتژیک ایفا می کند.
دسترسی به آب های آزاد و مهم
کشورهایی که دارای خطوط ساحلی طولانی و بنادر طبیعی مناسب هستند، از مزیت های قابل توجهی در تجارت دریایی و مقاصد نظامی برخوردارند. این دسترسی نه تنها امکان صادرات و واردات کالا را تسهیل می کند، بلکه به نیروی دریایی اجازه می دهد تا در آب های بین المللی حضور یافته و قدرت خود را به نمایش بگذارد. نمونه های بارز آن، کشورهایی با دسترسی به اقیانوس آرام، اقیانوس اطلس و اقیانوس هند هستند که نقشی کلیدی در تجارت و امنیت جهانی دارند.
تنگه ها و آبراه های حیاتی
تنگه ها و آبراه های بین المللی نظیر تنگه هرمز، کانال سوئز، تنگه باب المندب و تنگه مالاکا، شریان های حیاتی تجارت و انرژی جهانی محسوب می شوند. کنترل یا نزدیکی به این نقاط، به یک کشور نفوذ عظیمی در اقتصاد جهانی و امنیت انرژی می بخشد. مسدود شدن یا ناامن شدن هر یک از این مسیرها می تواند تبعات اقتصادی و سیاسی گسترده ای در پی داشته باشد.
قرار گرفتن در مسیرهای ترانزیتی و تجاری
کشورهایی که در مسیر کریدورهای ترانزیتی و تجاری مهم بین المللی، مانند جاده های زمینی، خطوط لوله انرژی، یا مسیرهای ریلی قرار دارند، می توانند به قطب های اقتصادی و ژئوپلیتیکی تبدیل شوند. کریدور شمال-جنوب که قاره آسیا را به اروپا متصل می کند، مثالی از یک مسیر ترانزیتی است که به کشورهای واقع در آن، از جمله ایران، اهمیت ژئواکونومیکی فراوانی می بخشد و پتانسیل بالایی برای توسعه اقتصادی از طریق ترانزیت ایجاد می کند.
هم مرزی با کشورهای مهم یا قدرتمند
همسایگی با کشورهای مهم، بزرگ یا قدرتمند می تواند هم فرصت ها و هم چالش هایی را برای یک کشور ایجاد کند. از یک سو، امکان همکاری های اقتصادی، فرهنگی و امنیتی را فراهم می آورد و از سوی دیگر، می تواند منجر به رقابت های منطقه ای، مسائل امنیتی مرزی و تلاش برای نفوذ شود. مدیریت این روابط برای حفظ ثبات و بهره برداری از فرصت ها حیاتی است.
نقش پل ارتباطی
برخی کشورها به دلیل موقعیت منحصر به فرد خود، نقش پل ارتباطی بین قاره ها یا مناطق مهم را ایفا می کنند. این ویژگی به آن ها امکان می دهد تا به عنوان مرکز ترانزیت کالا، انرژی، اطلاعات و حتی فرهنگ عمل کنند و از این طریق، نفوذ و اهمیت ژئوپلیتیکی خود را افزایش دهند. ایران با موقعیت خود بین آسیا و اروپا و اتصال شمال به جنوب، نمونه ای از کشوری است که به طور تاریخی و معاصر این نقش را داشته است.
3. منابع انسانی و توان جمعیتی
علاوه بر عوامل فیزیکی، ویژگی های انسانی یک کشور نیز نقش بسزایی در تعیین اهمیت استراتژیک آن دارد. کیفیت و کمیت نیروی انسانی می تواند به مزیت رقابتی پایداری منجر شود.
اندازه و ساختار جمعیت
جمعیت زیاد، به ویژه نیروی کار جوان و پویا، می تواند به معنای پتانسیل بالای اقتصادی، بازار مصرف بزرگ و توان نظامی قابل توجه باشد. چین و هند به عنوان نمونه های برجسته، از طریق جمعیت عظیم خود توانسته اند به قدرت های اقتصادی و صنعتی تبدیل شوند. همچنین، جمعیت جوان به معنای پتانسیل نوآوری و رشد در آینده است.
سطح تحصیلات و تخصص
کیفیت نیروی انسانی، که از طریق سطح تحصیلات، مهارت های تخصصی و توانایی نوآوری سنجیده می شود، از اهمیت حیاتی برخوردار است. مناطقی مانند سیلیکون ولی در کالیفرنیا، که دارای تجمع بالایی از متخصصان فناوری، مهندسان و دانشمندان هستند، به قطب های جهانی نوآوری و توسعه علمی و فناوری تبدیل شده اند و به همین دلیل، از اهمیت استراتژیک بالایی در اقتصاد دانش بنیان جهانی برخوردارند. سرمایه گذاری در آموزش و پرورش و توسعه مهارت ها، یک عامل کلیدی در ارتقای اهمیت استراتژیک یک کشور است.
4. توان اقتصادی و صنعتی
قدرت اقتصادی و بنیه صنعتی یک کشور، ستون فقرات اهمیت استراتژیک آن را تشکیل می دهد. اقتصاد قوی نه تنها به توانایی تأمین نیازهای داخلی کمک می کند، بلکه زمینه را برای نفوذ در روابط بین الملل نیز فراهم می سازد.
وجود صنایع مادر و پیشرفته
کشورهایی که دارای صنایع مادر و پیشرفته، مانند صنایع سنگین، پتروشیمی، خودروسازی، هوافضا و فناوری های نوین هستند، از خودکفایی اقتصادی بیشتری برخوردارند و توانایی تولید ارزش افزوده بالا را دارند. آلمان به دلیل قدرت صنعتی و پیشرو بودن در مهندسی و تولید، به یک قدرت اقتصادی و صنعتی جهانی تبدیل شده و از جایگاه استراتژیک بالایی در اقتصاد جهانی برخوردار است.
بازارهای مالی و پتانسیل سرمایه گذاری
وجود بازارهای مالی قوی، ثبات اقتصادی و پتانسیل بالا برای جذب سرمایه گذاری داخلی و خارجی، نشان دهنده سلامت اقتصادی یک منطقه و توانایی آن در ایفای نقش در اقتصاد جهانی است. وال استریت در نیویورک به عنوان مهم ترین مرکز مالی جهان، نمونه ای بارز از منطقه ای است که به دلیل توان مالی و جذب سرمایه، اهمیت استراتژیک فراوانی دارد و بر جریان سرمایه در سطح بین الملل تأثیر می گذارد.
5. توان نظامی و دفاعی
قدرت نظامی، به عنوان ابزار نهایی تأمین امنیت ملی و اعمال نفوذ در عرصه بین الملل، عنصری حیاتی در تعریف اهمیت استراتژیک است. توان نظامی یک کشور، چه از طریق قدرت بازدارندگی و چه از طریق توان عملیاتی، به آن اجازه می دهد تا منافع خود را در سطح منطقه ای و جهانی حفظ کند.
قدرت نظامی
ارتش قدرتمند، مجهز به فناوری های نوین و دارای توانایی بازدارندگی بالا، می تواند امنیت ملی یک کشور را تضمین کرده و آن را در برابر تهدیدات خارجی مقاوم سازد. این قدرت، امکان نقش آفرینی فعال در ائتلاف های نظامی و عملیات های حفظ صلح را نیز فراهم می آورد. سرمایه گذاری در صنایع دفاعی، تحقیق و توسعه در این حوزه و تربیت نیروی انسانی متخصص، از عوامل کلیدی در ارتقای توان نظامی است.
موقعیت ژئواستراتژیک پایگاه های نظامی
استقرار پایگاه های نظامی در نقاط حساس و استراتژیک جهان، ابزاری برای قدرت نمایی و نفوذ یک کشور در مناطق دوردست است. ایالات متحده با شبکه گسترده ای از پایگاه های نظامی در نقاط مختلف جهان، از جمله خاورمیانه و شرق آسیا، توانسته است نفوذ خود را حفظ کرده و منافع ژئوپلیتیکی اش را تأمین کند. این پایگاه ها به عنوان نقاط پشتیبانی لجستیکی و عملیاتی عمل کرده و امکان واکنش سریع به بحران ها را فراهم می آورند.
6. اهمیت فرهنگی، تاریخی و مذهبی
فراتر از ابعاد مادی و نظامی، میراث فرهنگی، تاریخی و مذهبی نیز می توانند به یک منطقه اهمیت استراتژیک خاصی ببخشند و به نفوذ نرم آن در سطح جهانی کمک کنند.
اماکن مقدس و مذهبی
وجود اماکن مقدس برای پیروان یک دین یا مذهب خاص، می تواند منطقه ای را به مرکز جذب زائران و گردشگران تبدیل کند و نفوذ معنوی آن را گسترش دهد. مکه و مدینه در عربستان سعودی برای مسلمانان سراسر جهان، یا اورشلیم برای پیروان ادیان ابراهیمی، از نمونه های بارز این نوع اهمیت استراتژیک هستند که نه تنها به دلیل ارزش معنوی، بلکه به واسطه تجمع سالانه میلیون ها نفر، تأثیرات اقتصادی و سیاسی قابل توجهی دارند.
میراث فرهنگی و باستانی
میراث فرهنگی و باستانی غنی، پتانسیل عظیمی برای جذب گردشگری بین المللی و تقویت نفوذ فرهنگی یک کشور فراهم می آورد. شهرهایی نظیر رم با آثار باستانی دوران امپراتوری روم یا اصفهان در ایران با معماری اسلامی خیره کننده، نه تنها به دلیل جذب سرمایه خارجی از طریق گردشگری، بلکه به دلیل توانایی در انتقال پیام های فرهنگی و تاریخی و ایجاد ارتباطات بین المللی، از اهمیت استراتژیک ویژه ای برخوردارند. حفظ و معرفی این میراث، ابزاری مهم در دیپلماسی عمومی و ارتقای وجهه بین المللی است.
7. ثبات سیاسی و امنیت داخلی/خارجی
ثبات سیاسی و امنیت داخلی و خارجی، بستر لازم برای تحقق تمامی پتانسیل های استراتژیک یک منطقه است. بدون این عامل، حتی غنی ترین منابع و بهترین موقعیت جغرافیایی نیز نمی تواند به منبع قدرت پایدار تبدیل شود.
وجود دولت قوی و ثبات سیاسی
حضور یک دولت قدرتمند، کارآمد و باثبات که بتواند نظم و قانون را برقرار کند و محیطی امن برای سرمایه گذاری و توسعه اقتصادی فراهم آورد، از اهمیت بالایی برخوردار است. سوئیس به عنوان نمونه ای از کشوری با ثبات سیاسی طولانی مدت و بی طرفی تاریخی، به عنوان یک مرکز امن برای فعالیت های مالی و بین المللی شناخته شده و اهمیت استراتژیک خود را از این طریق کسب کرده است. این ثبات، اعتماد سرمایه گذاران را جلب کرده و به رشد پایدار کمک می کند.
عدم وجود تنش ها و درگیری های مداوم
مناطقی که گرفتار تنش ها، درگیری های داخلی یا خارجی و ناامنی های مزمن هستند، ارزش استراتژیک بالقوه خود را از دست می دهند. حتی اگر دارای منابع فراوان یا موقعیت جغرافیایی ممتازی باشند، هزینه های بالای امنیتی، عدم اطمینان و فرار سرمایه مانع از بهره برداری کامل از پتانسیل های آن ها می شود. حفظ صلح و امنیت، پیش شرط هرگونه توسعه و بهره برداری مؤثر از مزیت های استراتژیک است.
مطالعه موردی: موقعیت جغرافیایی و اهمیت استراتژیک ایران
ایران به دلیل قرارگیری در یک منطقه ژئوپلیتیکی حساس و چهارراهی بین تمدن ها و مناطق مختلف، همواره مورد توجه تحلیلگران و قدرت های جهانی بوده است. این کشور با ترکیبی از موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد، منابع غنی انرژی و میراث فرهنگی دیرینه، نمونه ای برجسته از اهمیت استراتژیک در عرصه بین الملل است.
1. موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد
ایران در قلب آسیا و جنوب غرب آسیا قرار گرفته است، یک نقطه تلاقی استراتژیک که این کشور را به پلی ارتباطی بین شرق (آسیا) و غرب (اروپا)، و شمال (روسیه، آسیای مرکزی) و جنوب (خاورمیانه و آفریقا) تبدیل کرده است. این موقعیت، ایران را به یک کریدور طبیعی برای مبادلات تجاری، فرهنگی و انرژی تبدیل کرده است.
ایران به سه پهنه آبی استراتژیک دسترسی دارد: دریای کاسپین در شمال، و خلیج فارس و دریای عمان در جنوب. این دسترسی سه گانه، به ایران مزیت های بی نظیری در تجارت دریایی، دسترسی به منابع انرژی و نقش آفرینی در امنیت منطقه ای و بین المللی می بخشد. دریای کاسپین با ذخایر عظیم نفت و گاز و پتانسیل ترانزیتی به اوراسیا، و خلیج فارس و دریای عمان به عنوان شریان های حیاتی نفت جهان، هر یک به نوبه خود به اهمیت ژئواستراتژیک ایران می افزایند.
2. کانون انرژی جهانی
ایران با دارا بودن چهارمین ذخایر اثبات شده نفت و دومین ذخایر گاز طبیعی جهان، یکی از ارکان اصلی امنیت انرژی جهانی محسوب می شود. این ثروت عظیم انرژی نه تنها به ایران قدرت اقتصادی و دیپلماتیک بالایی می بخشد، بلکه آن را به بازیگری کلیدی در بازار جهانی انرژی تبدیل کرده است. توانایی ایران در تأمین پایدار انرژی، بر تصمیم گیری ها و استراتژی های جهانی تأثیر عمیقی دارد و نقش آن در دیپلماسی انرژی را پررنگ می کند.
3. کنترل آبراه های حیاتی
تنگه هرمز که در دهانه خلیج فارس قرار دارد و یکی از مهم ترین آبراه های جهان برای صادرات نفت خام است، تحت کنترل و نظارت ایران قرار دارد. عبور حدود یک پنجم نفت خام جهان از این تنگه، اهمیت بی بدیل آن را برای اقتصاد جهانی آشکار می سازد. توانایی ایران در تأثیرگذاری بر عبور و مرور در این تنگه، به این کشور اهرم فشار ژئوپلیتیکی قابل توجهی می بخشد. علاوه بر این، دسترسی به دریای کاسپین و مسیرهای ترانزیتی شمال-جنوب، به ایران امکان می دهد تا نقش مهمی در انتقال انرژی و کالا بین روسیه، آسیای مرکزی و خلیج فارس ایفا کند.
4. همسایگان استراتژیک و مرزهای طولانی
ایران دارای مرزهای طولانی با کشورهای مهم و در حال تحول منطقه از جمله عراق، ترکیه، افغانستان، پاکستان، و جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز است. این همسایگی گسترده، فرصت هایی برای همکاری های اقتصادی و فرهنگی و همچنین چالش هایی در زمینه امنیت مرزی و مدیریت نفوذ منطقه ای ایجاد می کند. تعامل با این کشورها، بخشی جدایی ناپذیر از سیاست خارجی ایران و نقش آن در حفظ ثبات منطقه ای است.
5. نقش ژئوپلیتیکی در منطقه و جهان
ایران در تقاطع مناطق استراتژیک خاورمیانه، آسیای مرکزی، قفقاز و خلیج فارس قرار دارد. این موقعیت، آن را به بازیگری تأثیرگذار در موازنه قدرت های منطقه ای و جهانی تبدیل کرده است. نفوذ فرهنگی و تاریخی ایران در منطقه، به ویژه در کشورهای همسایه، به همراه توانمندی های نظامی و اقتصادی، به این کشور اجازه می دهد تا در تحولات منطقه ای نقش فعالی ایفا کند. از لحاظ تاریخی، ایران همواره به عنوان یک قدرت منطقه ای تأثیرگذار شناخته شده است.
6. چالش ها و فرصت های ناشی از موقعیت استراتژیک
موقعیت استراتژیک ایران هم فرصت ها و هم چالش هایی را برای این کشور به همراه دارد. از جمله فرصت ها می توان به افزایش نفوذ منطقه ای، توسعه اقتصادی از طریق ترانزیت کالا و انرژی، و ارتقای جایگاه در دیپلماسی انرژی اشاره کرد. پتانسیل تبدیل شدن به یک هاب ترانزیتی بزرگ، می تواند اقتصاد ایران را به شدت متحول سازد.
با این حال، این موقعیت همچنین با چالش هایی همراه است؛ از جمله رقابت های قدرت های بزرگ برای نفوذ در منطقه، تنش های منطقه ای و آسیب پذیری در برابر مداخلات خارجی. مدیریت پیچیده روابط با همسایگان و قدرت های بین المللی، برای حفظ منافع ملی و بهره برداری از فرصت های استراتژیک، حیاتی است.
موقعیت ژئوپلیتیکی ایران، آن را به یک شاهراه انرژی، تجارت و فرهنگ در قلب اوراسیا و خاورمیانه تبدیل کرده و تأثیری تعیین کننده بر موازنه قدرت های منطقه ای و جهانی دارد.
نتیجه گیری و چشم انداز آینده
مفهوم موقعیت جغرافیایی و اهمیت استراتژیک، مفهومی چندوجهی و پویا است که فراتر از صرف ویژگی های فیزیکی یک سرزمین عمل می کند. این مفهوم شامل مجموعه ای از عوامل از جمله منابع طبیعی، موقعیت ژئوپلیتیکی، توانمندی های انسانی و اقتصادی، قدرت نظامی، اهمیت فرهنگی و مذهبی، و ثبات سیاسی است که در تعامل با یکدیگر، ارزش و نفوذ یک منطقه یا کشور را در عرصه بین الملل تعیین می کنند.
اهمیت استراتژیک ثابت نیست و با تغییرات تکنولوژیک، اقتصادی و سیاسی جهانی دائم در حال تحول است. ظهور فناوری های نوین، تغییر مسیرهای تجاری، و دگرگونی در موازنه قدرت جهانی می تواند اهمیت مناطق مختلف را بازتعریف کند. برای مثال، پیشرفت در انرژی های تجدیدپذیر ممکن است به تدریج از اهمیت ژئوپلیتیک مناطق تولیدکننده سوخت های فسیلی بکاهد، در حالی که مناطق دارای منابع لازم برای فناوری های سبز، اهمیت بیشتری یابند.
درک عمیق و به روز از عوامل تعیین کننده اهمیت استراتژیک، برای تصمیم گیری های هوشمندانه در سطح ملی و بین المللی حیاتی است. این درک به کشورها کمک می کند تا از فرصت های ناشی از موقعیت خود بهره برداری کرده و چالش های آن را مدیریت کنند تا جایگاه خود را در نظم نوین جهانی ارتقاء بخشند. آینده جهان، بیش از پیش تحت تأثیر پویایی های ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی خواهد بود و کشورهایی که به درستی اهمیت موقعیت خود را درک کرده و آن را به نحو احسن مدیریت می کنند، قادر خواهند بود مسیر توسعه و نفوذ خود را با موفقیت طی نمایند.