ایران از دیرباز به سبب پیشینۀ تاریخی و برخورداری از منابع غنی اسطورهای، همواره در مرکز توجه اسطورهپژوهان جهان بوده است. ازجمله کتابهایی که تأثیری شگرف در حفظ گنجینۀ افسانهها، داستانها، حکمتها، آداب، آیینها، رسوم و اجزای متفاوت فرهنگ مردمان ایرانزمین داشته، شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی است که از ظرفیتهای بالقوه و گستردهای در زمینۀ نشر فرهنگ خردورزانه، اخلاقمدار و انسانمحور برخوردار است. بارها شنیدهایم که جامِ جهانبینِ شاهنامه را محتوایی عظیم است و از این جهت همگان سیمای فردوسی را عالمگیر دانستهاند.
از این دیدگاه، تولید محتوای گرافیکی اعم از پویانمایی، نمایش، فیلم و کتاب مصور با محوریت داستانهای شاهنامه رخداد همایونی است که علاوه بر احیای فرهنگ خردورزی و معرفی اساطیر و قهرمانان ملی به اقشار مختلف کشور، به یمنِ ظرفیتِ جهانشمولِ این اثرِ نفیس در وادی بیگانه نیز سیمرغوار به پروازی تابنده دست مییازد.
ازآنجا که چندسالی است به تدریس مفاهیم شاهنامه از زبان داستان به ردۀ سنی کودک و نوجوان مشغولم، همواره از تولید محتواهای فرهنگی و هنری که منبع الهام خود را شاهنامه قرار دادهاند، با کنجکاوی ویژهای استقبال کردهام.
یکی از هنرمندان پر تلاش در این حوزه که موفق به کسب جوایز ارزشمند ملی و بینالمللی گشته، حمید رحمانیان، هنرمند خوشذوقی است که دهههای اخیر در نیویورک اقامت داشته و با کمک همسر آمریکاییاش ملیسا هیبارد، به همراهی جمعی از هنرمندان برجسته و گروهی متخصص با همتی مضاعف و کیفیتی جهانی بیش از دهسال است که با تولید محتوای فرهنگی و بازنمایی آثار کهن ادبی به شیوۀ تلفیق هنرهای بصری جدید به پیوند میان دنیای شرق و غرب میپردازد.
در آستانۀ بیستوپنجم اردیبهشتماه و به بهانۀ روز پاسداشت زبان پارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی با نگاهی اجمالی و گذرا به آثار درخوری که این شاهکار حماسی را در عرصة بینالمللی تماشایی و خواندنیتر کرده است، با این هنرمند نیکنام گفتوگویی کردهام که بیتردید آشنایی با او و خوانش دغدغهها، اهداف، آرمانها و ستیز رستمانهاش با موانع، خالی از لطف نخواهد بود.
معرفی آثار و پیشینۀ هنرمند
حمید رحمانیان، فیلمساز، انیماتور و گرافیست ایرانی، فارغالتحصیل رشتۀ طراحی گرافیک از دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران است که در سال ۱۳۷۶ موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد خود در رشتۀ انیمیشن سه بعدی از انستیتو پرَت آمریکا شد. رحمانیان در کنار حرفۀ فیلمسازی به خلق آثار هنری برجستهای در مقیاس جهانی پرداخته که از جملۀ آن میتوان به پروژۀ بزرگ شاهنامه اشاره کرد.
«شاهنامۀ مصور: حماسۀ شاهان ایرانزمین» حاصل تلاش چهارسالۀ حمید رحمانیان است که در نوروز ۱۳۹۲ در آمریکا منتشر شد. این اثر نفیس با همکاری ملیسا هیبارد و با ترجمۀ احمد صدری، جامعهشناس برجسته، به زبان انگلیسی منتشر شده و حاصل کار در یک مجموعۀ ۵۹۸ صفحهای، همراه با ۵۳۰ تصویر ارائه شده است که از مرحلة تولید تا اجرا تقریبا پانزدههزار ساعت زمان به خود اختصاص دادهاست. رحمانیان برای تصویرگری این کتاب ۹۰ کتاب مصور قدیمی را بررسی و اسکن کرده، سپس با چیدمان تصاویر قدیمی بهصورت دیجیتال، تصاویر بدیعی خلق کرده است.
«حماسۀ پادشاهان پارسی» پس از انتشار از سوی کوانتاک لین پرس، توسط مجلة وال استریت لقب «شاهکار» گرفت و پرچمدار نگاه نوینی به شاهنامه در قرن حاضر است. رحمانیان این اثر را به عنوان سند هویت بصری در بستر سند هویت ملی ایرانیان خلق کرده تا از تلفیق تاریخ ادبی با تاریخ نگارگری، سند جامعتری برای هویت پارسیزبانان سراسر جهان عرضه کند که با این تفاسیر بیتردید آینة دقیقی از بازتاب فرهنگ و تمدن غنی پارسیزبانان ارائه دادهاست. این اثر نفیس تاکنون توسط چندین موزه خریداری و نمایش داده شدهاست.
گفتنی است تصاویر بهکاررفته در این کتاب شامل هزاران اِلمان هماهنگ و موزون اعم از نقاشی، لیتوگرافی، نسخ خطی، چاپ سنگی و مینیاتور از جغرافیای آن روزِ پارسیزبان یعنی ایران، هند، مغول و امپراتوری عثمانی در دورة ایلخانی تا قاجار (بین قرون ۱۴ تا ۱۹) است. با اینکه مادۀ خام این اثر از دوران گذشته اقتباس شده اما هویت مستقل امروزی دارد و ترکیببندی جدیدی را از ادغام نگرش سنتی با دریچههای مدرن به جهان ارائه نموده است.
رحمانیان پروژۀ عظیم شاهنامۀ مصور را مادر آثار بعدی خویش معرفی میکند که از فرزندان خلفش در سالهای اخیر میتوان به کتاب برجستۀ سهبعدی ضحاک، کتاب صوتی ۱2 ساعته شاهنامه با صدای مارک تامپسون در ۶۱ کاراکتر با مقدمهای از فرانسیس فورد کاپولا، سازندة اثر مشهور و برجستۀ پدرخوانده اشاره کرد.
همچنین از دیگر مشتقات آن پروژه میتوان کتابی کمیک و انیمیشن عروسکی «پرهای آتشین»، روایتی عاشقانه از زال و رودابه را نام برد که این نمایش با فن سایهپردازی بهصورت سینمای زنده با استفاده از لباسهای ویژه، ماسک، نقاشیهای پردهای، عروسک و انیمیشن دیجیتال در اقصینقاط اروپا و آمریکا، با 112 اجرا برای بیش از صدهزار تماشاگر به روی صحنه رفت.
تعلق خاطر شما به فرهنگ کهن ایران از کجا سرچشمه میگیرد و چطور شد که فعالیتتان را با شاهنامه آغاز کردید؟
همواره از سالهای نخست کودکی در دوران حضورم در ایران جسارت و شهامت خوانش شاهنامه را نداشتم چرا که این اثر کهن علاوه بر قطوربودن حجم، محتوا و زبان سختی به نظم داشت که بدون همراهی بزرگترها هضم و درکش امکانپذیر نبود.
بنابراین برایم ترسناک مینمود و از مواجهه با آن همواره فرار میکردم؛ بهویژه که در ایران حرفة اصلیام طراحی گرافیک بود و ارتباط چندانی هم با آن نمیدیدم اما در ابتدای ورودم به آمریکا احساس کردم فرهنگم به شدت مورد تهاجم است. طراحی پوستر، جعبه و کار در حوزة تبلیغات به هیچوجه مرا راضی نمیکرد.
احساس میکردم گمشدهای دارم که بستر ظهورش را در شاهنامه یافتم و این اثر آیینهای شد برای انعکاس نقاط زیبا و درخشان فرهنگ ایرانزمین. اما قرابت من با شاهنامه برمیگردد به نخستین آشناییام در سن ۳۵ سالگی و مواجهه با قرائت و توصیف داستانهای این اثر از زبان مرحوم دکتر محمد جعفر محجوب که بسیار شیرین مینمود و انگیزۀ پرداختن به شاهنامه را با روایت امروزی و مدرن برای بیگانگان با این فرهنگ در من بیدار کرد.
رابطۀ مریدگونۀ من با ایشان منجر به تولید و ظهور این آثار شد چراکه به حمایت معنوی از بنده در این عرصه پرداختند و گرچه هرگز نائل به دیدارشان نشدم اما میزبان خانوادۀ ایشان در یکی از اجراهایم بودم.
او نظرم را به این نکته جلب کرد که در مقام منتقد ظاهر شدن هزینهای ندارد، اما در مقام سازنده پدیدار شدن است که پویایی را سبب میشود. از طرفی نیک میدانستم جامعۀ جهانی، اغلب به نقاط ضعف کشورمان میپردازند، درحالیکه تاریخچه و مستندات فرهنگی، ادبی و هنری به جا مانده از گذشتگان ما سرشار از ظرفیتهای برجسته و قابل تامل است که برای معرفی این تمدن غنی سکوی روشنی محسوب میشود.
از آنجا که به مینیانتور علاقة وافری داشتم، تصمیم گرفتم در بستر ادبیات کهن این هنر را احیا کنم و در این میان شاهنامه را چون زهدان مادر بستری امن، مناسب، سریع و قدرتمند برای انعکاس فرهنگ اصیل ایرانیان و پارسیزبانان دیدم. وقتی در کُنه این اثر نفیس غرق شدم، برای ارائۀ ترجمان بهروزتری از آن، دکتر احمد صدری را که از دوستان قدیمیام بودند، دعوت به همکاری کردم و با تکیه بر پیش زمینۀ سینمایی خود تصمیم براین شد طراحی محتوای داستانها را شخصیتمحور پیش بریم و نه حادثهمحور.
بنابراین کاراکترهای فرعی را از آن حذف نمودیم تا مخاطب امروز در میان خیل قهرمانها و پهلوانهای بیشمارش از روند خطی قصه دور نگردد و درگیر شناخت و پیشینۀ آنها در روند روایت داستان نباشد. دکتر صدری، مترجم شاهنامۀ مصور به زبان انگلیسی، در این مسیر کمک شایانی به روایت فیلمنامهای و ساده کردن فرمول نوشتاری داستانها نمودند.
کدام ویژگی ترجمۀ کتاب شاهنامۀ مصور آن را در ردۀ پر فروشترین کتابهای صد دلاری جهان قرار داده است؟
از آنجا که هزینۀ نشر چنین اثر نفیسی بسیار بالا بود، هرگز به چاپ کاغذیاش گمان نمیبردم اما آشناییام با ناشر کتاب شاهنامۀ مصور بسیار جالب بود. بر حسب اتفاق با صاحب نازنین این نشر آشنا شدم و روزی ایشان به استودیوی من تشریف آوردند و از نزدیک شاهد محتوای گرافیکی تولید شده برای عرضۀ الکترونیکی این کتاب بودند و بلافاصله ایشان پیشنهاد چاپ کاغذیاش را مطرح کردند و با کمال میل پذیرفتم چراکه به جذابیت آن میافزود؛ اکنون این کتاب به چاپ ششم رسیده و پرفروشترین شاهنامۀ ترجمه شده در جهان محسوب میشود.
به نوعی این کتاب را موزۀ زنده و در دسترسی برای بینندگان و علاقهمندان به فرهنگ و تمدن خاورمیانه میدانم که با تورقش میتوان قصههای اصیل شاهنامه را بازشناخت. به طور مثال برای این اثر بالغ بر ۸۰۰۰ قطعه مینیاتور و لیتوگراف جمعآوری شد و در هر صفحه بین ۱۷ تا ۱۲۳ المان به کار رفته است که در هیچیک از صفحات، کاراکترها تکرار نمیشوند و این در حالی بود که اگر خود این نگارهها را ترسیم میکردم زمان بسیار کمتری صرف تولید این کتاب میشد.
همچنین این رخداد نیک موجب توجه بیشتر جامعۀ هنری به مینیاتور در بخش تولید محتوای گرافیکی، تبلیغاتی و انیمیشن شد. تنها طراحی روی جلد این کتاب از ۹۱ تصویر مختلف آفریده شده که گاه از ۳۵ منبع مختلف به دست آمده است.
همچنین ما نسخۀ مجلل و محدودی از شاهنامۀ مصور را مخصوص کلکسیونرها، عشاق کتاب و علاقهمندان به شاهنامه منتشر نمودیم که رونمایی چاپ مجلل از این اثر، در کلکسیون کتابهای پارسی مجلس در کتابخانۀ ایالات متحده آمریکا شاید در رسانهای شدنشبیتأثیر نبود. این پروژۀ عظیم مادر آثار بعدی من محسوب میشود و پس از آن کتاب برجستۀ سه بعدی ضحاک را منتشر کردم.
چرا قالب کتاب برجستۀ سهبعدی را برای ارائۀ داستان ضحاک مناسب دیدید؟
همانطور که نیک واقفید، داستانهای شاهنامه را چون سریال میتوان دنبال نمود اما در این میان معدود قصههایی وجود دارد که فی نفسه مستقلاند. نظیر: زال و رودابه، از زادهشدن زال تا زادهشدن رستم، بیژن و منیژه یا ضحاک. از این رو برای روایت یک کتاب مستقل سه بعدی قصۀ ضحاک را پر ظرفیت دیدم و به آن پرداختم و برای پروژۀ آینده در زمینۀ تولید کتاب سه بعدی برجسته، روی داستان هفت خوان رستم کار میکنم.