فردا نه تنها برای ملت ایران به عنوان روز تعیین سرنوشت و انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری که برای بسیاری از ملتها و کشورها دارای اهمیت میباشد.
به گزارش اینترنشنال نیوز، قاسم غفوری در سرمقاله سیاست روز نوشت: انتخابات یکی از ارکان اصلی دموکراسی و مردم سالاری در کشورها است که میزان مشارکت مردم در تعیین سرنوشت و ساختار سیاسی کشورها را آشکار میسازد. هرچند که نظامهای سیاسی در کشورها به صورتهای متفاوتی میباشد، اما اصل انتخابات به طور معمول از اصولی دموکراسی آن کشورها را تشکیل داده و به نوعی دارای همسانیهایی میباشد لذا مشارکت در انتخابات به عنوان بخشی از مولفههای قدرت و انسجام ملی در اکثر کشورها شناخته شده و حتی حضور در انتخابات امری اجباری میباشد.
آنچه در باب انتخابات در ایران باید مورد توجه قرار گیرد آن است که میزان مشارکت مردمی نه تنها برخوردار شدن از حق تعیین سرنوشت بلکه مولفهای مهم در میزان قدرت منطقهای و حتی رویکرد جهانی به ایران است. این حقیقتی انکار ناپذیر است که ملت ایران در چند دهه اخیر به واسطه انقلاب اسلامی خویش توانسته به الگویی مهم برای بسیاری از ملتها مبدل گردد و آنها را به سمت مردم سالاری و مقابله با سلطه خارجی سوق دهد. در همین حال نظام سلطه نیز همواره بر آن بوده تا از ایران چهره یک الگوی شکست خورده را به نمایش گذارد که مسئله انتخابات از جمله مهمترین ابعاد این رویکرد میباشد.
غربیها در تلاش هستند تا آنچه مطابق با معیارهای خودشان می باشد را بعنوان دموکراسی معرفی کنند و آنچه در مغایرت با معیارهای آنان می باشد بعنوان «نافی دموکراسی» قلمداد کنند.
اروپائیها دائما در قبال انتخابات ایران و حضور مردمی در پای صندوقهای رای جهت تعیین سرنوشت کشورشان موضع گیری می کنند و نظام جمهوری اسلامی را فاقد دموکراسی و مردم سالاری معرفی می نمایند و سعی بر ابهام سازی در چگونگی برگزاری انتخابات و زیر سوال بردن نتایج آن دارند و حتی مسائل حقوق بشری را در این راستا دخالت می دهند.
این مسائل در حالی از سوی امریکا و غربیها در قبال انتخابات ایران مطرح می شود که در امریکا صرفا افراد مربوط به دو حزب دموکرات و جمهوریخواه حق حضور در صحنه رقابتهای انتخاباتی را دارند و بالطبع مردم عادی هم فقط حق گزینش از بین این دو گروه را دارند .در کشورهای اروپایی عملا مردم بین دو یا سه حزب کارگر، محافظه کار و لیبرال دموکرات حق حضور در صحنه رقابتها را دارند و کماکان حق انتخاب مردم نیز محدود می شود و از سویی مردم در بسیاری از کشورهای اروپایی به سبب حضور نیافتن در انتخابات از خدمات شهری محروم می شوند که اینها همه نشان دهنده ضعف دموکراسی اروپایی – آمریکایی و نادیده گرفتن حقوق افراد برای حضور در صحنه می باشد بگونهای که مردم اروپا و آمریکا تاکید دارند که یک درصد سرمایه دار بر ۹۹ درصد جامعه اعمال سلطه میکنند و با سرمایه خود سیاستمداران به بازیچهای برای رسیدن به منافع شخصی مبدل کردهاند.
غربیها برآنند تا با فرافکنی در بحث انتخابات ایران، مردم سالاری دینی و دموکراسی اسلامی را که می تواند الگویی جهانی قرار گیرد را زیر سوال ببرند و با دست زدن به مسائل حاشیه ای، قصد کم رنگ نشان دادن حضور مردم ایران در انتخاباتشان را دارند. حقیقت آن است که نظام مردم سالاری دینی در ایران منبع کلیدی قدرت نرم است که با تکیه بر الگوی ایرانی-اسلامی است و با نظام دموکراسی سرمایه دارانه که در آن صرفا پیروزی در انتخابات مهم بوده و نه شیوه به قدرت رسیدن، تفاوتهای ماهوی و بنیادی دارد این منبع که از دیرباز به عنوان بدیل لیبرال دموکراسی غرب در جهان مطرح شده میتواند در شرایط فعلی که منطقه در حال گذار به مردم سالاری است الگویی برای ملتهای دیگر باشد. قدر مسلم با توجه به نوپا بودن مردم سالاری دینی در ایران، قطعا برخی کاستیها وجود دارد که با برگزاری هر دوره انتخابات از میزان آنها کاسته شده و به مرحله مطلوب نزدیکتر میگردد. به هر تقدیر آنچه در باب انتخابات پیش رو میتوان بیان داشت آن است که میزان مشارکت و برگزاری انتخاباتی ایمن و پویا، قطعا تاثیرات بسیاری بر نقش آفرینی منطقهای و جهانی کشورمان در کنار تسریع در روند حرکت کشور در مسیر مردم سالاری خواهد داشت و پیامآور توان ایرانیان برای تعیین سرنوشتشان بدون دخالت بیگانگان خواهد بود.
انتهای پیام