خلاصه کتاب مثل همه ی عصرها ( نویسنده زویا پیرزاد )
«مثل همه ی عصرها» اثر زویا پیرزاد، مجموعه ای از هفده داستان کوتاه است که با زبانی روان و بی پیرایه، برش هایی از زندگی های عادی و روزمرگی های زنان را با ظرافت خاصی به تصویر می کشد و مخاطب را به تأمل در لایه های پنهان وجود انسان دعوت می کند.
زویا پیرزاد، نویسنده ای نام آشنا در سپهر ادبیات داستانی معاصر ایران است که با قلم لطیف و نگاه نافذش، جهانی از احساسات و دغدغه های انسانی را در آثاری دلنشین خلق می کند. مجموعه داستان «مثل همه ی عصرها» از برجسته ترین نمونه های این هنر است که نه تنها به عنوان یک خلاصه کتاب مثل همه ی عصرها، بلکه به مثابه دریچه ای برای درک عمیق تر از ماهیت سبک و جهان بینی پیرزاد عمل می کند. این کتاب، دعوتی است به سفری در اعماق زندگی های معمولی که در بستر آن، پیچیدگی های روح بشر آشکار می شود. اهمیت این مجموعه داستان نه تنها در روایت ساده و گیرای آن نهفته است، بلکه در توانایی اش برای بازتاب دادن آرزوها، ترس ها، سکوت ها و حسرت هایی که در پس پرده ی روزمرگی پنهان اند. این مقاله تلاش می کند تا فراتر از معرفی صرف، به تحلیل مضامین عمیق و سبک منحصر به فرد نگارش زویا پیرزاد در این اثر بپردازد و ابعاد مختلف آن را برای مخاطبانی که به دنبال درک جامع از این کتاب هستند، روشن سازد.
زویا پیرزاد: صدای آرام زندگی و جایگاه او در ادبیات معاصر
زویا پیرزاد، متولد سال ۱۳۳۱ در آبادان، با آثاری که عموماً بر محوریت شخصیت های زن و زندگی های خانوادگی می چرخند، جایگاه ویژه ای در ادبیات داستانی ایران یافته است. او با روایت هایی آرام و در عین حال عمیق، به کاوش در جزئیات زندگی می پردازد و از دل همین جزئیات، جهانی گسترده از روابط انسانی، تنهایی ها و امیدها را بیرون می کشد. پیش از «مثل همه ی عصرها»، پیرزاد با آثاری چون «چراغ ها را من خاموش می کنم» (که جایزه ادبی گام اول، جایزه مهرگان ادب و جایزه کتاب سال را کسب کرد) و «عادت می کنیم» به شهرت رسید و توانست مخاطبان بسیاری را جذب کند. سبک او به دور از پیچیدگی های زبانی و با تکیه بر سادگی و ایجاز، به خواننده اجازه می دهد تا بی واسطه با شخصیت ها و فضاهای داستانی ارتباط برقرار کند. او نه تنها یک داستان نویس، بلکه مترجمی توانمند است که آثاری از نویسندگان بزرگ جهان را به فارسی برگردانده و به غنای ادبیات کشور افزوده است.
مفهوم زنانه نویسی در آثار پیرزاد
یکی از شاخص ترین ویژگی های قلم زویا پیرزاد، مفهوم «زنانه نویسی» است که در تحلیل کتاب مثل همه ی عصرها به وضوح دیده می شود. زنانه نویسی در آثار او صرفاً به معنای پرداختن به شخصیت های زن نیست، بلکه یک سبک نگارش است که از نگاه و زبان زنانه برای روایت و تحلیل بهره می برد. این نگاه، ظرایف احساسی و درونیات زنان را با دقت و حساسیت خاصی به تصویر می کشد؛ دغدغه ها، آرزوها، محدودیت ها و قدرت های پنهان زنان در بستر جامعه، در داستان های پیرزاد نمود پیدا می کند. او با نفوذ به عمق شخصیت های زن، تصویری چندوجهی از آن ها ارائه می دهد که نه تنها شامل نقش های سنتی، بلکه شامل رویاها و آرزوهای فردی آن ها نیز می شود. این نوع نگارش، به خواننده فرصت می دهد تا با دنیای درونی و چالش های زنان در موقعیت های مختلف زندگی همذات پنداری کند و درک عمیق تری از ابعاد وجودی آن ها به دست آورد. در واقع، زنانه نویسی پیرزاد نه بیانیه ی فمینیستی صریح، بلکه تلاشی ظریف و هنرمندانه برای به تصویر کشیدن واقعیت های زندگی زنان از منظر خودشان است.
مجموعه داستان مثل همه ی عصرها: ۱۷ روایت از بطن زندگی
کتاب «مثل همه ی عصرها»، که نشر مرکز آن را منتشر کرده است، مجموعه ای متشکل از هفده داستان کوتاه است. این داستان ها، همانطور که از عنوان پیداست، از زندگی های معمولی و روتین الهام گرفته اند؛ از همین رو، هر داستان به تنهایی، برشی کوتاه اما پرمعنا از زندگی یک شخصیت یا موقعیتی خاص را به نمایش می گذارد. ویژگی های فرمی این مجموعه شامل کوتاهی داستان ها، ایجاز در بیان و سادگی زبان است. پیرزاد با کمترین کلمات، بیشترین تأثیر را می گذارد و جهانی از معانی را در چند صفحه، گاهی حتی چند پاراگراف، فشرده می کند. این داستان های کوتاه زویا پیرزاد، علی رغم عدم وجود یک خط سیر داستانی واحد و شخصیت های مشترک، دارای وحدتی در مضامین و فضا هستند. همه ی آن ها از یک جنس نگاه به زندگی، به خصوص زندگی زنان، نشأت گرفته اند و تصویری یکپارچه از روزمرگی ها، دغدغه ها و تنهایی های انسانی را ارائه می دهند. این مجموعه، دعوتی است برای خواننده تا در هر داستان، خود را در آینه ی شخصیت ها ببیند و با رنج ها و لذت های کوچک زندگی روزمره همراه شود.
درونمایه های کلیدی: تاروپود داستان های زویا پیرزاد
درونمایه هایی که زویا پیرزاد در «مثل همه ی عصرها» به آن ها می پردازد، لایه های عمیقی از زندگی بشر را کنکاش می کنند. این مضامین، اگرچه در بستر داستان های ساده و روزمره جای گرفته اند، اما از عمق فلسفی و اجتماعی قابل توجهی برخوردارند و هر معرفی کتاب مثل همه ی عصرها، باید به این نکات کلیدی توجه کند. این کتاب، فراتر از روایت، به تحلیلی ظریف از وضعیت انسان معاصر، به ویژه زنان می پردازد.
روزمرگی و چرخه تکرار: عمق در سادگی
یکی از برجسته ترین موضوعات اصلی مثل همه ی عصرها، مسئله روزمرگی و چرخه تکرار در زندگی انسان است. پیرزاد نشان می دهد که چگونه زندگی های به ظاهر ساده و روتین، بستری برای نمایش پیچیدگی های عمیق انسانی و بحران های درونی می شود. شخصیت ها غالباً درگیر کارهای عادی خانگی، روابط تکراری و انتظارات اجتماعی هستند؛ اما در پس این تکرار، جهانی از احساسات ناگفته، آرزوهای بر باد رفته و حسرت های پنهان وجود دارد. او هنرمندانه ثابت می کند که یکنواختی زندگی نه به معنای خالی بودن از معنا، بلکه به معنای فرصتی برای نگاه عمیق تر به جزئیات است. پیرزاد خواننده را وادار می کند تا به زندگی خودش، به لحظات به ظاهر بی اهمیت و به تکرارها با دیدی تازه تر بنگرد و ارزش های پنهان در آن ها را کشف کند.
آدم ها با دلایل خاص خودشان به زندگی ما وارد می شوند و با دلایل خاص خودشان از زندگی ما می روند. نه از آمدن ها زیاد خوشحال باش، نه از رفتن ها زیاد غمگین. تا هستند دوستشان داشته باش، به هر دلیلی که آمده اند، به هر دلیلی که هستند. بودنشان را دوست داشته باش. بی هیچ دلیلی. شادمانی های بی سبب، همین دوست داشتن های بی چون و چراست!
دغدغه ها و تنهایی های زنان: بازتابی از هویت
این مجموعه به شکل ویژه ای بر دغدغه های زنان در آثار زویا پیرزاد تمرکز دارد. شخصیت های زن در این داستان ها نه صرفاً قربانیان شرایط، بلکه فاعلانی هستند که با چالش های کوچک و بزرگ زندگی مواجه می شوند. از روابط خانوادگی و انتظارات جامعه تا آرزوهای شخصی و نقش های اجتماعی، همه در بستر داستان ها بازتاب می یابند. پیرزاد تنهایی های زنان، حسرت هایشان برای فرصت های از دست رفته و تلاش هایشان برای یافتن هویتی مستقل در جهانی که اغلب آن ها را در چهارچوب های خاصی تعریف می کند، به تصویر می کشد. این دغدغه ها، در عین اینکه خاص زنان هستند، جنبه های جهانی نیز دارند و هر خواننده ای می تواند با آن ها ارتباط برقرار کند و از این طریق، درک عمیق تری از پیچیدگی های روح زنانه پیدا کند.
سکوت، ایما و اشاره: زبان ناگفته ها
یکی از ظریف ترین تکنیک های پیرزاد، چگونگی بیان احساسات عمیق، آرزوهای ناگفته و حسرت ها از طریق لحنی آرام، سکوت و اشاره های ظریف است، نه بیانی مستقیم و صریح. او به جای استفاده از دیالوگ های پرشور یا روایت های دراماتیک، از قدرت ایجاز و اقتصاد کلمات بهره می برد تا دنیایی از معنا را در جملاتی کوتاه جای دهد. بسیاری از داستان ها در «مثل همه ی عصرها» بر پایه همین «ناگفته ها» و «احساسات زیرین» شکل می گیرند. این سکوت ها، خودشان گویای تنهایی ها، آرزوها و رنج های شخصیت ها هستند و به خواننده امکان می دهند تا با فعال شدن تخیل خود، به کشف لایه های پنهان داستان بپردازد. این ویژگی، سبک نگارش پیرزاد را منحصربه فرد می سازد و به آثارش عمقی تازه می بخشد.
نگاه به گذشته و آینده: نوستالژی و آرزوها
در میان روزمرگی ها، شخصیت های پیرزاد اغلب به گذشته می نگرند؛ نوستالژی برای روزگاران سپری شده، حسرت برای فرصت های از دست رفته و گاهی نیز ترس یا امید به آینده، بخش جدایی ناپذیری از درونیات آن هاست. این مرور بر گذشته، نه تنها حسرت بار است، بلکه به شخصیت ها کمک می کند تا معنایی برای حال بیابند یا به دنبال روزنه ای از امید در آینده باشند. این درونمایه، به خواننده اجازه می دهد تا با احساسات مشترک انسانی در مواجهه با زمان و گذر آن، همذات پنداری کند. گذشته در داستان های پیرزاد، یک بار سنگین نیست، بلکه سایه ای همیشگی است که بر لحظات حال می افتد و به آن ها عمق و بعد می بخشد.
تأثیر محیط و اشیاء: عناصر پویای روایت
پیرزاد با هنرمندی خاصی، چگونه عناصر محیطی و اشیاء ساده (مانند درخت چنار، ویترین مغازه ها، یا یک لیوان دسته دار) در انعکاس درونیات شخصیت ها نقش دارند. این اشیاء و عناصر محیطی، صرفاً پس زمینه نیستند؛ بلکه به آینه ای برای بازتاب افکار، احساسات و وضعیت روحی شخصیت ها تبدیل می شوند. درخت چنار در یکی از داستان ها می تواند نمادی از سکون و در عین حال شاهد گذر زمان و تغییرات باشد. ویترین مغازه ها، نمادی از آرزوها و حسرت های دست نیافتنی، و یک لیوان قدیمی، یادآور خاطرات گذشته. این رویکرد، به داستان ها عمق می بخشد و فضای آن ها را واقعی تر و ملموس تر می سازد، به گونه ای که خواننده احساس می کند خود بخشی از آن محیط است.
شخصیت پردازی در مثل همه ی عصرها: قهرمانانی از جنس واقعیت
شخصیت پردازی در خلاصه کتاب مثل همه ی عصرها زویا پیرزاد یکی از نقاط قوت اصلی این مجموعه است. پیرزاد به جای خلق قهرمانان خارق العاده یا شخصیت های عجیب و غریب، بر روی آدم های معمولی و قهرمانانی از جنس همسایگان ما تمرکز می کند. این شخصیت ها، ملموس و قابل درک هستند و خواننده به راحتی می تواند با آن ها همذات پنداری کند. آن ها نه کاملاً خوبند و نه کاملاً بد، بلکه مخلوطی از ضعف ها و قوت ها، امیدها و ناامیدی ها هستند؛ درست مثل هر انسان دیگری. اهمیت عدم نام گذاری بسیاری از شخصیت ها در برخی داستان ها، به آن ها حالتی نمادین می بخشد و امکان می دهد تا نماینده ی طیف وسیع تری از انسان ها باشند. خواننده در این داستان ها، نه تنها به زندگی شخصیت ها نگاه می کند، بلکه به نوعی با لایه های پنهان وجود خود نیز مواجه می شود. پیرزاد با کاوش در روانشناختی شخصیت ها و کشمکش های درونی آن ها، داستانی از رنج ها و لذت های کوچک زندگی را روایت می کند که به عمق جان می نشیند.
سبک نگارش زویا پیرزاد: ایجاز و لطافت بیان
سبک نگارش زویا پیرزاد در «مثل همه ی عصرها» الگویی بی بدیل از ایجاز و لطافت است که به آثارش هویت می بخشد. او با مهارت تمام، زبانی را به کار می گیرد که در عین سادگی، قادر به انتقال پیچیده ترین مفاهیم و احساسات است. این سبک، نه تنها خواندن داستان ها را لذت بخش می کند، بلکه به مخاطب فرصت می دهد تا با فضاهای داستانی و درونیات شخصیت ها ارتباطی عمیق برقرار سازد.
زبان ساده و آهنگین: آوای زندگی روزمره
یکی از مشخصه های اصلی سبک پیرزاد، استفاده از زبان ساده، روان و آهنگین است. جملات کوتاه، کلمات آشنا و لحنی آرام و دلنشین، خواندن داستان ها را به تجربه ای سیال و بی وقفه تبدیل می کند. این روانی متن، به مخاطب اجازه می دهد تا بدون درگیری با ساختارهای پیچیده، به عمق مفاهیم نفوذ کند. زویا پیرزاد و زنانه نویسی او، غالباً از همین سادگی زبانی برای خلق فضاهایی گرم و صمیمی بهره می برند که حس نزدیکی و همذات پنداری را در خواننده تقویت می کند. این زبان، بازتابی از زندگی های معمولی است که او به تصویر می کشد و به همین دلیل، برای همگان قابل فهم و دلنشین است.
ایجاز و اقتصاد کلمات: قدرت در اختصار
پیرزاد استاد ایجاز و اقتصاد کلمات است. او با کمترین واژگان، جهانی از احساسات، افکار و مفاهیم را بیان می کند. در داستان های «مثل همه ی عصرها»، هر کلمه با دقت انتخاب شده و جایگاه خود را دارد. هیچ کلمه ای زائد نیست و هیچ جمله ای بی هدف. این ایجاز، به داستان ها قدرتی پنهان می بخشد که خواننده را به تأمل وا می دارد و به او اجازه می دهد تا با فعال شدن تخیل خود، فواصل میان جملات را پر کند. این رویکرد، نه تنها به نقد کتاب مثل همه ی عصرها غنا می بخشد، بلکه داستان ها را از هرگونه اطناب بی مورد دور نگه می دارد و تأثیر آن ها را دوچندان می کند.
زاویه دید و روایت: پنجره ای به ذهن شخصیت ها
زویا پیرزاد اغلب از زاویه دید اول شخص یا سوم شخص محدود برای روایت داستان هایش استفاده می کند. این انتخاب، به خواننده فرصت می دهد تا به لایه های پنهان افکار، احساسات و انگیزه های شخصیت ها ورود پیدا کند. روایت از زبان خود شخصیت ها یا از دیدگاه راوی که به ذهن یکی از شخصیت ها نزدیک است، به مخاطب اجازه می دهد تا با آن ها همدلی عمیقی پیدا کند و جهان را از منظر آن ها ببیند. این نزدیکی به درونیات شخصیت ها، داستان ها را عمیق تر و ملموس تر می سازد و به بررسی جامعه شناختی مثل همه ی عصرها ابعاد تازه ای می بخشد. خواننده نه تنها شاهد وقایع، بلکه شریک احساسات شخصیت ها می شود.
استفاده هنرمندانه از جزئیات: خلق جهان های ملموس
یکی دیگر از ویژگی های برجسته سبک پیرزاد، استفاده هنرمندانه از جزئیات است. او با توصیفات دقیق از محیط، اشیاء و رفتارهای کوچک، فضای داستان ها را خلق می کند و آن ها را برای خواننده روشن و واقعی می سازد. این جزئیات، نه تنها به داستان ها رنگ و بوی واقعیت می دهند، بلکه اغلب نقش نمادین دارند و به بازتاب درونیات شخصیت ها کمک می کنند. یک حرکت کوچک، یک نگاه، یک شیء ساده، می تواند گویای دنیایی از معنا و احساس باشد. این رویکرد، به بهترین داستان های مثل همه ی عصرها عمق و لایه مندی می بخشد و خواننده را درگیر جزئیات ظریفی می کند که به داستان ها معنای عمیق تری می بخشند.
نقد و نظرات: پژواک یک اثر ماندگار
«مثل همه ی عصرها» از زمان انتشار خود، همواره مورد توجه منتقدان ادبی و خوانندگان قرار گرفته است. منتقدان، این مجموعه را به دلیل سادگی در عین عمق، شخصیت پردازی های ملموس و توانایی در به تصویر کشیدن ظرایف زندگی روزمره ستوده اند. بسیاری نقد کتاب مثل همه ی عصرها را بر اساس ویژگی های سبک زنانه نویسی پیرزاد و توانایی او در انتقال احساسات پنهان شخصیت ها از طریق ایجاز و سکوت، انجام داده اند. این کتاب توانسته است جایگاه خود را به عنوان یکی از آثار مهم ادبیات داستانی معاصر ایران تثبیت کند و نه تنها در داخل کشور، بلکه در سطح بین المللی نیز مورد تحسین قرار گیرد. ترجمه این مجموعه به زبان های مختلف از جمله فرانسوی، گرجی و ارمنی، گواه محبوبیت و ارزش ادبی آن است. این استقبال جهانی نشان می دهد که دغدغه ها و احساساتی که پیرزاد به تصویر می کشد، فراتر از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی، جهانی و همه شمول هستند و با مخاطبان مختلف در سراسر دنیا ارتباط برقرار می کنند. «مثل همه ی عصرها» نمونه ای از قدرت ادبیات برای برقراری ارتباط عمیق انسانی است.
مثل همه ی عصرها در قالب کتاب صوتی: تجربه ای شنیداری دلنشین
برای آن دسته از علاقه مندانی که ترجیح می دهند داستان ها را به جای خواندن، بشنوند، نسخه کتاب صوتی مثل همه ی عصرها تجربه ای بی نظیر را فراهم آورده است. این نسخه صوتی که با خوانش دلنشین سوگل خلیق و توسط نوین کتاب گویا منتشر شده، به مخاطب فرصت می دهد تا با حسی متفاوت به دنیای زویا پیرزاد قدم بگذارد. شنیدن این مجموعه به صورت صوتی، به ویژه با توجه به لحن آرام و پر از حس داستان ها، تجربه ای عمیق تر و ملموس تر از کتاب ارائه می دهد. صدای گرم و رسا و تفسیر هنرمندانه راوی، به کلمات جان می بخشد و مخاطب را بیش از پیش در فضای داستان ها غرق می کند. کتاب صوتی مثل همه ی عصرها سوگل خلیق فرصتی است برای درک بهتر ایما و اشاره ها و سکوت های پرمعنایی که از ویژگی های اصلی سبک پیرزاد هستند. این نسخه ی صوتی از طریق پلتفرم ها و اپلیکیشن های معتبر کتاب های صوتی در دسترس است و به سادگی می توان به آن دسترسی پیدا کرد و از شنیدن این اثر ماندگار لذت برد.
«دخترک دست مادرش را گرفته بود و می رفت. مادر گاهی می ایستاد به تماشای ویترینِ مغازه ها. کفاشی ها که کفش های پاشنه بلند و پاشنه کوتاه، سفید و مشکی و قرمز و طلایی می فروختند. کلاه فروشی ها که کلاه های بزرگ و کوچک زنانه داشتند با لبه های پهن که رویشان، گل های مصنوعی بود با روبان های رنگی. طاقه های باز مخمل و ساتن و تور، در ویترین پارچه فروشی ها توی هم می دویدند.»
چرا مطالعه مثل همه ی عصرها ضروری است؟
خواندن یا شنیدن خلاصه کتاب مثل همه ی عصرها بیش از یک تجربه ادبی ساده است؛ دعوتی است به تأمل در ابعاد پنهان زندگی روزمره و کشف زیبایی ها و پیچیدگی های نهفته در آن. این کتاب به دلایل متعددی ارزش مطالعه دارد و می تواند تأثیر عمیقی بر خواننده بگذارد. در وهله اول، قدرت همذات پنداری با شخصیت های آن بی نظیر است. زنان و مردانی که پیرزاد خلق می کند، از جنس همین مردم عادی هستند؛ کسانی که هر روز در کوچه و خیابان می بینیم و چه بسا خودمان یا اطرافیانمان باشیم. دغدغه ها، آرزوها، حسرت ها و تنهایی های آن ها، بازتابی از درونیات بسیاری از ماست و همین امر، ارتباطی عمیق میان خواننده و داستان ایجاد می کند. در وهله دوم، این کتاب درک عمیق تری از زندگی، به خصوص از منظر زنان، به دست می دهد. پیرزاد به ظرافت های روانشناختی و اجتماعی می پردازد که اغلب نادیده گرفته می شوند، اما نقشی اساسی در شکل گیری هویت و تجربیات انسان دارند. در نهایت، لذت ادبی حاصل از مطالعه این اثر غیرقابل انکار است. سبک نگارش زویا پیرزاد با سادگی، ایجاز و لطافت بیان، خواننده را مجذوب خود می کند و او را به جهانی آرام و پر از معنا می برد. «مثل همه ی عصرها» نه تنها یک مجموعه داستان، بلکه آینه ای است که زندگی ما را با تمام جزئیاتش، پیش چشممان قرار می دهد و ما را به کشف جهان درونی شخصیت ها و آینه شدن آن برای زندگی خودمان دعوت می کند.
خرید کتاب مثل همه ی عصرها نشر مرکز فرصتی است برای غرق شدن در دنیایی که زویا پیرزاد با کلماتش خلق کرده است، دنیایی که شاید در نگاه اول ساده به نظر رسد، اما لایه های پنهان فراوانی از حقیقت انسانی در خود جای داده است. چه به دنبال کتاب چاپی باشید و چه به تجربه شنیداری علاقمند، این کتاب ارزشمند یکی از آن آثاری است که باید در قفسه کتابخانه یا لیست پخش کتاب های صوتی شما جای بگیرد.
نتیجه گیری: زمزمه ای از دل زندگی که ماندگار می شود
در نهایت، مجموعه داستان «مثل همه ی عصرها» اثر زویا پیرزاد، فراتر از یک خلاصه کتاب مثل همه ی عصرها ساده، به مثابه یک زمزمه آرام و دلنشین از دل زندگی عمل می کند. پیرزاد با قلمی شیوا، ظریف و ایجازمند، برش هایی از زندگی های معمولی را به اثری ماندگار تبدیل کرده است که به عمق جان خواننده می نشیند. او با تأکید بر روزمرگی ها، دغدغه های زنان، و احساسات ناگفته، جهانی را می آفریند که در عین سادگی، سرشار از پیچیدگی های انسانی است. این کتاب نه تنها ارزش های ادبی بالایی دارد، بلکه به واسطه توانایی اش در ایجاد همذات پنداری عمیق با شخصیت ها و درک ابعاد پنهان زندگی، ارزشی انسانی و اجتماعی نیز یافته است. زویا پیرزاد و زنانه نویسی او، در این مجموعه به اوج خود می رسد و خواننده را با نگاهی نو به جهان و انسان روبرو می کند. پیام های پیرزاد در این مجموعه، از جنس حقیقت های جهانی هستند که در هر عصر و زمانی می توانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند و به او دیدگاهی تازه تر برای نگریستن به پیرامون خود ببخشند. خواندن «مثل همه ی عصرها»، دعوت به غرق شدن در دنیایی است که با ظرافت و صداقت تمام، به تصویر کشیده شده و تأثیری ماندگار بر روح و اندیشه بر جای می گذارد.