حسن یزدانی

  • عمومیحسن یزدانی

    حسن یزدانی، پهلوانی که شبیه تختی نیست

    نمی دانم اما فکر می کنم در این تشبیهات لذتی هست که مگو و مپرس. شاید آفریدن چیزی که وجود ندارد و به عدم پیوسته است ریشه این شبیه سازی ها باشد. خلق چیزی که آرزوی ماست. نوعی تمنای محال که دست کم در عالم خیال و شاعرانگی خیلی هم محال نیست. به قول قیصر امین پور: حتی اگر نباشی، می آفرینمت چونان که التهاب بیابان سراب را این شبیه سازی ها البته یک حُسن دیگر هم دارد و آن هم این که مارا همیشه در موضع حق می نشاند و دیگران را در موضع باطل. همیشه ماییم که حسین زمانه ایم و دیگران شمر و یزید و خولی. تیری که ما پرتاب می کنیم مصداق: و ما رمیت اذ رمیت است و تیری که دیگران به سوی ما می اندازند خدنگی که از آستین شیطان بیرون آمده است. کلا ما خیلی خوبیم. این نوشابه باز کردن ها برای خود خیلی هم چیز بدی نیست. اصلا بخشی از این حماسه سازی ها و رجزخوانی ها لازمه حیات است. باید به خودمان انرژی بدهیم و هرجور هست خودمان را سرِ پا نگاه داریم اما به شرط آن که این حماسه سازی ها صرفا اشتغال به لفظ و یکسره از حقیقت تهی …